آیه 49 سوره زمرReviewed by متین on Apr 8Rating: 4.5آیه 49 سوره زمر

♦ آیه 49 سوره زمر ♦

فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ ۚ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

دسترسی سریع به خدمات

ترجمه آیه
تفسیر آیه
نکته آیه
تفسیر روایی
معرفی اجمالی سوره

ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)

هنگامی که انسان را زیانی رسد، ما را (برای حلّ مشکلش) می‌خواند؛ سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می‌گوید: «این نعمت را بخاطر کاردانی خودم به من داده‌اند»؛ ولی این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمی‌دانند.
|و چون انسان را گزندى رسد، ما را فرا مى‌خواند، سپس چون نعمتى از جانب خود عطايش كنيم، مى‌گويد: تنها به سبب [كاردانى و] دانايى من اين نعمت به من داده شده است. [نه چنان است‌] بلكه آن آزمايشى است، ولى بيشترشان نمى‌دانند
و چون انسان را آسيبى رسد، ما را فرا مى‌خواند؛ سپس چون نعمتى از جانب خود به او عطا كنيم مى‌گويد: «تنها آن را به دانش خود يافته‌ام». نه چنان است، بلكه آن آزمايشى است، ولى بيشترشان نمى‌دانند.
آری آدمی (ناسپاس) چون رنج و دردی به او رسد ما را به دعا می‌خواند و باز چون (آن رنج و عذاب را برداشتیم و) نعمت و دولت به او دادیم گوید: این نعمت دانسته (و به استحقاق) نصیب من گردید. (چنین نیست) بلکه آن امتحان وی است و لیکن اکثر مردم آگه نیستند.
پس چون انسان را آسیبی رسد، ما را [برای برطرف کردنش] بخواند، سپس هنگامی که [برای برطرف شدن آسیب] از سوی خود نعمتی به او می دهیم، می گوید: فقط آن را بر پایه دانش و کاردانی خود یافته ام! [چنین نیست که می پندارد] بلکه آن نعمت آزمایشی است [که آیا به خاطر آن سپاس گزاری می کند یا به طغیان برمی خیزد؟] ولی بیشتر آنان [به این واقعیت] معرفت و آگاهی ندارند.
چون آدمى را گزندى رسد ما را مى‌خواند، و چون از جانب خويش نعمتى ارزانيش داريم گويد: به سبب داناييم اين نعمت را به من داده‌اند. اين آزمايشى باشد ولى بيشترينشان نمى‌دانند.
و چون به انسان بلایی رسد، ما را به دعا بخواند، سپس چون از جانب خود به او نعمتی ارزانی داریم، گوید همانا به خاطر علم‌[ی که داشته‌ام‌] آن را به من داده‌اند، حق این است که آن آزمونی است، ولی بیشترینه آنان نمی‌دانند
و چون آدمى را گزندى فرا رسد ما را بخواند سپس چون او را از نزد خويش نعمتى بدهيم، گويد: جز اين نيست كه آن
هنگامی که به انسان گزند و آزار و زیان و ضرری برسد، ما را به فریاد می‌خواند، و هنگامی که از سوی خود نعمتی بدو عطاء می‌کنیم، خواهد گفت: این نعمت در پرتو آگاهی و کاردانیم به من داده شده است. چنین نیست؛ بلکه این نعمت وسیله‌ی آزمایش است، ولیکن بیشتر مردم (این مسأله را) نمی‌دانند.
پس چون انسان را آسیبی در رسد ما را فرا می‌خواند. سپس چون نعمتی از جانب خود به او عطا کنیم گوید: «تنها آن را به دانش و بینش خویش یافته‌ام.» (نه چنان است) بلکه آن آزمایشی آتشین است ولی بیشترشان نمی‌دانند.
و هر گاه رسد انسان را رنجی بخواند ما را تا گاهی که دهیمش نعمتی از ما گوید جز این نیست که داده شدمش به دانشی بلکه آن است آزمایشی و لیکن بیشترشان نمی‌دانند
When adversity touches the human being, he calls on Us. But then, when We favor him with a blessing from Us, he says, “I have attained this by virtue of my knowledge.” However, it is a test, but most of them do not know.

تفسیر های آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «49»

پس چون سختى و ضررى به انسان رسد ما را مى‌خواند، سپس همين كه از جانب خود نعمتى به او عطا كنيم گويد: «بر اساس علم و تدبيرم نعمت‌ها به من داده شده» (چنين نيست) بلكه آن نعمت وسيله‌ى آزمايش است، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند.

جلد 8 – صفحه 184

نکته ها

در قرآن بارها از اين مطلب سخن به ميان آمده است كه انسان هنگام خطر به خداوند رو مى‌كند ولى همين كه از خطر رهايى يافت، خدا را فراموش مى‌كند كه اين نشانه ناسپاسى انسان است.

پیام ها

1- انسان موجودى آسيب‌پذير است. «مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ»

2- انسان به قدرى عاجز است كه به مجرّد رسيدن خطر فرياد مى‌زند. «مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا»

3- تلخى‌ها، نتيجه‌ى عملكرد انسان و مايه‌ى آزمايش است، ولى نعمت‌ها لطف الهى است. مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ … خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا

4- فشارها و حوادث انسان را به ناتوانى خود معترف و فطرت خداجويى را در انسان بيدار و شكوفا مى‌كنند. «فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا»

5- نيايش خالصانه سبب جلب رحمت خداست. دَعانا … خَوَّلْناهُ نِعْمَةً

6- رفاه و آسودگى، بستر غفلت و غرور است. خَوَّلْناهُ نِعْمَةً … إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ‌

7- انسان، موجودى ناسپاس است. خَوَّلْناهُ نِعْمَةً … إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ‌

8- آنچه مورد انتقاد است ناديده گرفتن لطف خداست، نه آنكه علم و دانش در رشد و توسعه زندگى بى‌اثر است. «قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ»

9- بيشتر مردم نمى‌دانند كه نعمت‌ها و تلخى‌ها وسيله آزمايش هستند تا سپاسگزار و ناسپاس از هم شناخته شوند. «بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ»

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (46) وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (47) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (48) فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (49) قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (50)

ترجمه‌

بگو خداوندا اى پديد آورنده آسمان‌ها و زمين اى داناى پنهان و آشكار تو حكم ميكنى ميان بندگانت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند

و اگر آنكه بود براى آنها كه ستم كردند آنچه در زمين است تمامى و مانندش با آن هر آينه فديه دهند بآن براى آزادى خودشان از بدى عذاب روز قيامت و آشكار شود براى آنها از خدا آنچه نبودند كه گمان ببرند

و آشكار شود براى آنها


جلد 4 صفحه 502

بديهاى آنچه كسب كردند و احاطه نمايد بآنها آنچه بودند بآن استهزاء مينمودند

پس چون برسد بانسان بدى و ضررى ميخواند ما را پس چون داديم باو نعمتى از خودمان گويد جز اين نيست كه داده شدم آنرا براى دانش خودم بلكه آن آزمايشى است ولى بيشترشان نميدانند

بتحقيق گفتند آن كلام را كسانيكه بودند پيش از آنها پس بى‌نياز نكرد آنها را آنچه بودند كسب ميكردند.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر ادلّه و افيه و مواعظ شافيه و عدم تأثير آن در قلوب قاسيه كفار پيغمبر خود را مأمور بدعا و توسل بدرگاه خدا براى فصل خصومت بين او و اعداء فرمود با اشاره بآنكه خداوند قادر است حكم فرمايد ميان اهل حق و باطل بغلبه و دولت و بين ظالم و مظلوم بكشيدن انتقام در دنيا و آخرت و البته خواهد كشيد و اهل حق را مثاب و اهل باطل را معاقب خواهد فرمود و اگر تمام دنيا و ما فيها و بعلاوه مانند آن براى كفار باشد در روز قيامت حاضرند بدهند و از سختى عذاب جهنم خود را آزاد نمايند چون فديه مالى است كه شخص ميدهد و جان خود را بآن ميخرد ولى آن روز از آنها فديه قبول نميشود علاوه بر آنكه چيزى ندارند كه بدهند و مى‌بينند از انواع عذاب الهى و اقسام آن آنچه را كه در خاطرشان خطور نكرده بود تا در دنيا بودند و پديدار ميشود براى آنها بديهاى اعمال بدشان كه تا در دنيا بودند متوجه بآن نبودند كه چقدر بد بوده و چه مجازاتى داشته و احاطه ميكند بآنها عذاب آنچه را بآن استهزاء مينمودند از شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و احكام خداوند و وعده و وعيد او و چون بهمه چيز بوده عذابش هم از همه طرف است و يكى از اخلاق بد مردمان نادان كه انسان مجبول بر آن است خود پسندى است كه بايد شخص برياضت و تعقّل و تفكر آن را از خود دور نمايد لذا وقتى بانسان سختى و مرض و بلائى برسد متوجه بدرگاه الهى ميشود و رفع آنرا از او ميخواهد چون بالفطره ميداند كه زمام امور بدست يك خداوند قادر خبير بصير است ولى بعد از تفضل الهى بر او بنعمت صحت و سلامت و رفاهيت ميگويد من بعلم و دانش خودم باين مقام رسيدم كه دفع ضرر و كسب منفعت نمودم يا خدا مرا مستحق تفضّل و انعام دانست كه باين نعمت و اصل و آن محنت را از من زائل نمود ولى اين اشتباه و خلاف ادب است در پيشگاه احديّت‌


جلد 4 صفحه 503

از بنده ناچيزيكه از خود هيچ ندارد و اگر علم و دانش كمى هم در او وجود داشته باشد از خداوند باو انعام شده وظيفه بنده آنستكه هر محنتى از او زائل و بهر نعمتى و اصل ميشود بگويد خدا اين بلا را از من رفع نمود و اين نعمت را بمن عطا فرمود پس آن نعمت براى چنين بنده بى‌ادبى امتحان و يا بلا است كه بايد بوبال آن مبتلا گردد ولى بيشتر مردم متوجه باين نكات اخلاقى و آثار سوء بداخلاقى در اين موارد نيستند و نميدانند وظيفه خود را در مرتبه عبوديّت و مقام الوهيّت چنانچه در احوال قارون كه از بنى اسرائيل و امم ماضيه نسبت باين امّت بود گذشت كه چنين اظهارى نمود و مورد غضب الهى شد و كسان ديگرى هم بودند كه بمال و منال دنيوى مغرور و از ياد خدا غافل شدند و از اين قبيل اظهارات نمودند و آنمال جز و بال براى آنها ثمرى نداشت و بى‌نياز نكرد آنانرا از توجه بخدا و توسل بذيل عنايت اولياء او.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِذا مَس‌َّ الإِنسان‌َ ضُرٌّ دَعانا ثُم‌َّ إِذا خَوَّلناه‌ُ نِعمَةً مِنّا قال‌َ إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ بَل‌ هِي‌َ فِتنَةٌ وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَعلَمُون‌َ (49)

‌پس‌ زماني‌ ‌که‌ مساس‌ پيدا كرد انسان‌ ‌را‌ ضرر و بلائي‌ متوجه ‌بما‌ ميشود و دعا ميكند و ميخواند ‌ما ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ زماني‌ ‌که‌ عنايت‌ كرديم‌ و تفضل‌ نموديم‌ و عطا كرديم‌ ‌او‌ ‌را‌ نعمتي‌ ‌از‌ جانب‌ ‌ما ميگويد جز ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ ‌را‌ ‌من‌ ‌از‌ روي‌ علم‌ ‌خود‌ تحصيل‌ كردم‌ بلكه‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ امتحان‌ ‌او‌ ‌است‌ و لكن‌ اكثر ‌آنها‌ نميدانند.

جلد 15 – صفحه 327

انسان‌ ‌در‌ ‌هر‌ بلاء و مصيبتي‌ گرفتار ميشود گردن‌ ‌خدا‌ ميگذارد بلكه‌ بسا كفريات‌ ميگويد و رو بخدا ميرود و الحاح‌ و التماس‌ و دعاء ميكند ‌که‌ بسا يكي‌ ‌از‌ حكم‌ مصائب‌ همين‌ ‌باشد‌ ‌که‌ متوجه‌ شود و بخود بيايد چنانچه‌ ميفرمايد فَأَخَذناهُم‌ بِالبَأساءِ وَ الضَّرّاءِ لَعَلَّهُم‌ يَتَضَرَّعُون‌َ انعام‌ آيه 42 لكن‌ چون‌ دفع‌ ‌آن‌ بلاء و مصيبت‌ ‌از‌ ‌او‌ شد بكلي‌ فراموش‌ ميكند ‌که‌ ميفرمايد وَ إِذا مَس‌َّ الإِنسان‌َ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِه‌ِ أَو قاعِداً أَو قائِماً فَلَمّا كَشَفنا عَنه‌ُ ضُرَّه‌ُ مَرَّ كَأَن‌ لَم‌ يَدعُنا إِلي‌ ضُرٍّ مَسَّه‌ُ يونس‌ آيه 12 ولي‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ منشأ ‌اينکه‌ بلاء و مصيبت‌ و ضرر ‌خود‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ ما أَصابَكُم‌ مِن‌ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت‌ أَيدِيكُم‌ شوري‌ آيه 29 لذا ميفرمايد:

فَإِذا مَس‌َّ الإِنسان‌َ ضُرٌّ دَعانا ولي‌ ‌اگر‌ نعمتي‌ باو عنايت‌ شد مستند ‌به‌ ‌خود‌ ميداند.

ثُم‌َّ إِذا خَوَّلناه‌ُ نِعمَةً مِنّا عطا فرموديم‌ باو نعمتي‌ ‌از‌ جانب‌ خودمان‌.

قال‌َ إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ ‌خود‌ تحصيل‌ كردم‌ و زحمت‌ كشيدم‌ و ‌به‌ علم‌ و تدبير ‌خود‌ بدست‌ آوردم‌ چنانچه‌ قارون‌ ‌گفت‌ إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ عِندِي‌ قصص‌ آيه 78.

بَل‌ هِي‌َ فِتنَةٌ امتحان‌ ‌است‌ ‌که‌ آيا شكرگزار ميشود ‌ يا ‌ كفران‌ ميكند وَ لَئِن‌ كَفَرتُم‌ إِن‌َّ عَذابِي‌ لَشَدِيدٌ ابراهيم‌ آيه 7.

وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَعلَمُون‌َ ‌که‌ ‌اگر‌ بلائي‌ متوجه‌ شد توبه‌ و انابه‌ و تضرع‌ كنند و ‌اگر‌ نعمتي‌ عنايت‌ شد قدردان‌ و شكرگزار باشند.

نکته های آیه

۱ – نیایش خالصانه انسان با خدا، به هنگام گرفتارى ها و مصیبت ها (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا) «ضرّ» (ضد «نفع») به معناى مطلق آسیب است.

۲ – توحید ربوبى، باورى فطرى و غریزى انسان (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا) از این که انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى دشوار، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشیت او مى دانند، روشن مى شود که این باورى غریزى و ایمانى فطرى است.

۳ – گرفتارى ها و مصیبت ها، مایه بیدارى و تجلى فطرت توحیدى انسان (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا)

۴ – انسان ها، هنگام گرفتارى و رنج، روى به خدا آورده و او را به فریادرسى مى خوانند. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا)

۵ – انسان ها، هنگام گرفتارى و رنج، به ناتوانى خود و قدرت یارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى کنند. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا)

۶ – نیایش شرک پیشگان به درگاه خداوند، هنگام گرفتارى و مصیبت ها، دلیلى روشن بر پوچى اندیشه شرک و حقانیت عقیده توحیدى (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا) برداشت یاد شده از آن جا است که مخاطبان آیه شریفه، مشرکان مکه هستند و این آیه، در مقام بیان یکى از دلایل روشن بر اثبات توحید الهى و پوچى اندیشه شرک است.

۷ – نیایش به درگاه خداوند، عامل جلب رحمت او و برطرف کننده گرفتارى ها است. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا) «تخویل» (مصدر «خول») به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله «ثمّ إذا خوّلناه نعمة منّا» رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است که پس از دعا و نیایش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذیرد.

۸ – رهایى انسان از گرفتارى ها و مصیبت ها، در گرو مشیت خدا و بسته به لطف و رحمت او است. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا)

۹ – انسان، در معرض انواع گرفتارى ها و مصیبت ها (فإذا مسّ الإنسن ضرّ … ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا)

۱۰ – آسایش و دور ماندن از گرفتارى ها و رنج ها، نعمتى است الهى. (فإذا مسّ الإنسن ضرّ … ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا)

۱۱ – انسان ها، آسودگى و برخوردارى از نعمت ها را، نتیجه دانش و تلاش خود مى دانند. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم)

۱۲ – آسودگى از گرفتارى ها به همراه برخوردارى از نعمت ها، زمینه غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم)

۱۳ – انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند، موجوداتى ناسپاس اند. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم) مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلى برخوردارى، نوعى ناسپاسى در برابر صاحب اصلى نعمت ها (خداوند کریم) است.

۱۴ – علم و آگاهى، زمینه توسعه اقتصادى و برخوردارى از رفاه و آسایش (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم) از آهنگ این آیه استفاده مى شود که آنچه محکوم و مردود است، نادیده گرفتن نقش خدا به عنوان منشأ اصلى نعمت ها و تکیه کردن بر تلاش و دانش خود است; نه این که آیه شریفه درصدد نفى نقش دانش و تلاش بشر در توسعه اقتصادى و رفاه است.

۱۵ – آسودگى از گرفتارى و برخوردارى از نعمت ها، وسیله آزمایش الهى براى بشر است. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا … بل هى فتنة) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که «فتنة» به معناى امتحان و آزمایش باشد.

۱۶ – آسودگى ها و نعمت ها، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان (فإذا مسّ الإنسن ضرّ … ثمّ إذا خوّلنه نعمة … بل هى فتنة) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که هر نعمتى، اقتضاى شکر وسپاس گزارى دارد. بنابراین آزمایش بودن نعمت هاى الهى، مى تواند در ارتباط با همین مسأله باشد.

۱۷ – برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از یاد خدا و ناشکرى، محنت زا و بلاآفرین است. (ثمّ إذا خوّلنه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته على علم بل هى فتنة) یکى از موارد کاربرد «فتنة»، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر این معنا است. بر این اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه این تصور که آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نیست; بلکه در دنیا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آیه بعد – که از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و کارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گوید – مؤید همین برداشت است.

۱۸ – جهل و بى خبرى بیشتر انسان ها نسبت به آزمایش بودن نعمت ها و آسودگى ها براى انسان (بل هى فتنة و لکنّ أکثرهم لایعلمون) برداشت بالا مبتنى بر این احتمال است که متعلق علم در «لایعلمون»، فتنه بودن نعمت باشد.

۱۹ – بیشتر انسان ها از منشأ اصلى نعمت ها و آسودگى ها (خدایى بودن آنها) و مقدار تأثیر دانش بشرى در پدید آمدن آنها، بى خبر و ناآگاه اند. (قال إنّما أُوتیته على علم بل هى فتنة و لکنّ أکثرهم لایعلمون) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که متعلق علم در «لایعلمون»، مطلبى باشد که از جمله «قال إنّما أُوتیته…» استفاده مى شود.

تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه

تفسیر روایی در دسترس نیست.

معرفی بیشتر سوره زمر

جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]

مفهوم کلی سوره

خداباورى ؛

دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛

تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛

شب زنده دارى و عبادت .[2]

اسامی سوره

زمر، غُرَف.[3]

علت نام‌گذاری

«سوره زمر»؛ سبب نام‌گذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک‌ و هفتادوسه است .

«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]

تعداد آیات

سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]

تعداد کلمات

سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)

تعداد حروف

سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)

اهداف و آموزه ها

هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:

1. دعوت به توحيد؛

2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]

محتوا و موضوعات

سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:

چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛

مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛

بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛

بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛

و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]

فضائل، خواص و ثواب قرائت

ابى‌بن‌كعب از پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».

هارون‌بن‌خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پرده‌نشين در خيمه ها مى باشد.[10]

محل نزول

همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]

زمان نزول

سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]

فضای نزول

مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.

علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.

راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]

ترتیب در مصحف

سوره زمر در چينش كنونى قرآن سى‌ونهمين سوره به شمار می آید.[14]

ترتیب بر اساس نزول

سوره زمر پنجاه‌ونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)

ارتباط با سوره قبلی

خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.

ویژگی

سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]

سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]

روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]

آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.


[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 179

[2]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 21

[3]همان، ص 23

[4]همان

[5]الكشف و البيان، ج 8، ص 220

[6]همان

[7]همان

[8]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 24

[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359

[10]ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 21، ص 138

[11]همان

[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[13]تفسير احسن‌الحديث، ج 9، ص 259-258

[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136

[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141

[17]التمهید في علوم القرآن، ج1، ص 313

[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 34