ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «46»
بگو: «خداوندا! اى آفريدگار آسمان و زمين! و اى داناى غيب و شهود! تويى كه در ميان بندگانت در آن چه همواره اختلاف مىكنند، داورى خواهى كرد.»
پیام ها
1- مبلّغان دين و رهبران الهى كه در برابر كفّار سرسخت قرار مىگيرند، بايد همواره با ياد خدا از او استمداد بگيرند. «قُلِ اللَّهُمَّ»
2- در برابر افرادى كه به غير خدا دل سپردهاند و از بردن نام خدا تنفر دارند، به خدا توجّه كنيم. «قُلِ اللَّهُمَّ»
3- آغاز و پايان هستى از اوست، چرا بعضى به غير او دلشادند؟ «مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ- فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
4- داورى خداوند در قيامت، بر اساس علم او به آشكار و نهان است. عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ … تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ
5- آفرينش آسمانها مهمتر از آفرينش زمين است. (هميشه نام آسمان قبل از نام زمين برده شده است). «السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
6- علم خداوند به غيب و شهود يكسان است. «عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
7- مردم با همهى اختلافاتى كه دارند بندهى او هستند. «عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»
8- اختلاف ميان مشركان و موحدان هميشه خواهد بود. «كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 182
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (46) وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (47) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (48) فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (49) قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (50)
ترجمه
بگو خداوندا اى پديد آورنده آسمانها و زمين اى داناى پنهان و آشكار تو حكم ميكنى ميان بندگانت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند
و اگر آنكه بود براى آنها كه ستم كردند آنچه در زمين است تمامى و مانندش با آن هر آينه فديه دهند بآن براى آزادى خودشان از بدى عذاب روز قيامت و آشكار شود براى آنها از خدا آنچه نبودند كه گمان ببرند
و آشكار شود براى آنها
جلد 4 صفحه 502
بديهاى آنچه كسب كردند و احاطه نمايد بآنها آنچه بودند بآن استهزاء مينمودند
پس چون برسد بانسان بدى و ضررى ميخواند ما را پس چون داديم باو نعمتى از خودمان گويد جز اين نيست كه داده شدم آنرا براى دانش خودم بلكه آن آزمايشى است ولى بيشترشان نميدانند
بتحقيق گفتند آن كلام را كسانيكه بودند پيش از آنها پس بىنياز نكرد آنها را آنچه بودند كسب ميكردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر ادلّه و افيه و مواعظ شافيه و عدم تأثير آن در قلوب قاسيه كفار پيغمبر خود را مأمور بدعا و توسل بدرگاه خدا براى فصل خصومت بين او و اعداء فرمود با اشاره بآنكه خداوند قادر است حكم فرمايد ميان اهل حق و باطل بغلبه و دولت و بين ظالم و مظلوم بكشيدن انتقام در دنيا و آخرت و البته خواهد كشيد و اهل حق را مثاب و اهل باطل را معاقب خواهد فرمود و اگر تمام دنيا و ما فيها و بعلاوه مانند آن براى كفار باشد در روز قيامت حاضرند بدهند و از سختى عذاب جهنم خود را آزاد نمايند چون فديه مالى است كه شخص ميدهد و جان خود را بآن ميخرد ولى آن روز از آنها فديه قبول نميشود علاوه بر آنكه چيزى ندارند كه بدهند و مىبينند از انواع عذاب الهى و اقسام آن آنچه را كه در خاطرشان خطور نكرده بود تا در دنيا بودند و پديدار ميشود براى آنها بديهاى اعمال بدشان كه تا در دنيا بودند متوجه بآن نبودند كه چقدر بد بوده و چه مجازاتى داشته و احاطه ميكند بآنها عذاب آنچه را بآن استهزاء مينمودند از شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و احكام خداوند و وعده و وعيد او و چون بهمه چيز بوده عذابش هم از همه طرف است و يكى از اخلاق بد مردمان نادان كه انسان مجبول بر آن است خود پسندى است كه بايد شخص برياضت و تعقّل و تفكر آن را از خود دور نمايد لذا وقتى بانسان سختى و مرض و بلائى برسد متوجه بدرگاه الهى ميشود و رفع آنرا از او ميخواهد چون بالفطره ميداند كه زمام امور بدست يك خداوند قادر خبير بصير است ولى بعد از تفضل الهى بر او بنعمت صحت و سلامت و رفاهيت ميگويد من بعلم و دانش خودم باين مقام رسيدم كه دفع ضرر و كسب منفعت نمودم يا خدا مرا مستحق تفضّل و انعام دانست كه باين نعمت و اصل و آن محنت را از من زائل نمود ولى اين اشتباه و خلاف ادب است در پيشگاه احديّت
جلد 4 صفحه 503
از بنده ناچيزيكه از خود هيچ ندارد و اگر علم و دانش كمى هم در او وجود داشته باشد از خداوند باو انعام شده وظيفه بنده آنستكه هر محنتى از او زائل و بهر نعمتى و اصل ميشود بگويد خدا اين بلا را از من رفع نمود و اين نعمت را بمن عطا فرمود پس آن نعمت براى چنين بنده بىادبى امتحان و يا بلا است كه بايد بوبال آن مبتلا گردد ولى بيشتر مردم متوجه باين نكات اخلاقى و آثار سوء بداخلاقى در اين موارد نيستند و نميدانند وظيفه خود را در مرتبه عبوديّت و مقام الوهيّت چنانچه در احوال قارون كه از بنى اسرائيل و امم ماضيه نسبت باين امّت بود گذشت كه چنين اظهارى نمود و مورد غضب الهى شد و كسان ديگرى هم بودند كه بمال و منال دنيوى مغرور و از ياد خدا غافل شدند و از اين قبيل اظهارات نمودند و آنمال جز و بال براى آنها ثمرى نداشت و بىنياز نكرد آنانرا از توجه بخدا و توسل بذيل عنايت اولياء او.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُلِ اللّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ عالِمَ الغَيبِ وَ الشَّهادَةِ أَنتَ تَحكُمُ بَينَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَختَلِفُونَ (46)
بگو اي پروردگار من موجد آسمانها و زمين هستي عالم بغيب و شهودي تو حكم ميفرمايي بين بندگانت در آنچه بودند در او اختلاف كردند قُلِ اللّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ فاطر ايجاد بعد العدم است نيست را هست كردن بدون سابقه و نقشه و اسباب و وسائل بمجرد اراده و مشيت موجود ميشود إِنَّما أَمرُهُ إِذا أَرادَ شَيئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ يس آيه 82 بمجرد اراده موجود ميشود قبل از آنكه بفرمايد كن اراده ايجاد و گفتيم که اراده از صفات ذات و از شؤون علم همين که عالم بصلاح باشد مثل حكمت که علم بمصلحت است و ايجاد از صفات فعل است فعل بمعني مصدري که تعبير بمشيت ميشود که نفس ايجاد است.
عالِمَ الغَيبِ آنچه بر اهل عالم مخفي و مستور است.
وَ الشَّهادَةِ آنچه مشهود آنها است.
أَنتَ تَحكُمُ بَينَ عِبادِكَ که حاكم روز قيامت او است و بس.
فِي ما كانُوا فِيهِ يَختَلِفُونَ چه اختلاف در دين باشد و چه اختلاف در حقوق و مظالم و احكام باشد.
نکته های آیه
۱ – تعلیم نیایش و ستایش از جانب پروردگار به پیامبر(ص) (قل اللّهمّ) کلمه «اللّهمّ» در زبان عرب، اختصاصاً براى نداى خداوند به وقت دعا به کارمى رود; یعنى، یا اللّه.
۲ – پیامبر(ص)، موظف به ستایش پروردگار و نیایش به درگاه او (قل اللّهمّ)
۳ – ذکر «اللّهمّ»، سرفصل دعا و نیایش مؤمنان با خداوند (قل اللّهمّ)
۴ – ذکر «اللّهمّ» در آغاز، از آداب دعا به درگاه الهى (قل اللّهمّ)
۵ – خداوند، خالق آسمان ها و زمین است. (اللهمّ فاطر السموت و الأرض)
۶ – جهان، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۷ – خداوند، آگاه به امور «نهان و آشکار» و «غیب و شهود» (علم الغیب و الشهدة)
۸ – علم و آگاهى انسان ها، محدود بوده و همواره پاره اى از حقایق براى آنان ناشناخته خواهد بود. (علم الغیب و الشهدة) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که نهان و غایب بودن بعضى از امور در مقایسه با آگاهى انسان ها، سنجیده مى شود; وگرنه همه حقایق براى خداوند مشهود و آشکار است.
۹ – جهان هستى، متشکل از حقایق غیبى و ناشناخته و امور محسوس و شناختنى (علم الغیب و الشهدة)
۱۰ – مقتضاى الوهیت حق (اللّه)، توانایى او بر خلق و آگاهى کامل او از غیب و شهود است. (قل اللّهمّ فاطر السموت و الأرض علم الغیب و الشهدة) یادآورى وصف توانایى و آگاهى خداوند، پس از آمدن نام مقدس او (اللّه)، بیانگر مطلب بالا است.
۱۱ – تنها خداوند داور نهایى در حل اختلاف هاى بندگان است. (أنت تحکم بین عبادک فى ما کانوا فیه یختلفون) تقدیم مسندالیه (أنت)، بر خبر فعلى (تحکم) افاده حصر مى کند.
۱۲ – پیامبر(ص)، براى حل اختلاف خود با مشرکان حق گریز، از خداوند کمک خواسته و او را به داورى طلبید. (أنت تحکم بین عبادک فى ما کانوا فیه یختلفون) جمله «أنت تحکم…» براى انشاى دعا است که در قالب جمله خبرى آمده است.
۱۳ – وجود نزاع و اختلاف مستمر میان موحدان و مشرکان در طول تاریخ (أنت تحکم بین عبادک فى ما کانوا فیه یختلفون) آمدن فعل «کانوا» و نیز کاربرد فعل «یختلفون» (به صیغه مضارع) دلالت بر استمرار دارد.
۱۴ – قدرت و علم همه جانبه خداوند، پشتوانه داورى عادلانه او در میان بندگان (قل اللّهمّ فاطر السموت … علم الغیب و الشهدة أنت تحکم) ذکر داورى خداوند، پس از یاد کردن از خالقیت و علم همه جانبه او، مى تواند گویاى مطلب یاد شده باشد.
۱۵ – یأس پیامبر(ص) از هدایت مشرکان و کافران، در نیمه نخست رسالت (دوره مکه) (أنت تحکم بین عبادک فى ما کانوا فیه یختلفون) درخواست داورى خداوند – که به معناى دخالت خداوند با شکست مشرکان در دنیا و یا کیفر دادن در آخرت است – مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۱۶ – دلدارى خداوند به پیامبر(ص)، در برابر حق ستیزى و دشمنى مشرکان و تهدید آنان به کیفر و عذاب (أنت تحکم بین عبادک فى ما کانوا فیه یختلفون) از تعلیم خداوند به پیامبر(ص)، مبنى بر درخواست داورى از او درباره مشرکان حق ستیز، برداشت بالا به دست مى آید.
۱۷ – ثناى خداوند و ذکر اوصاف او، پیش از اظهار حاجت، امرى شایسته و از آداب دعا است. (قل اللّهمّ فاطر السموت … علم … أنت تحکم بین عبادک فى ما کانوا فیه یختلفون)
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) قِیلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ مُخْتَبِرُکَ فِی ثَلَاثٍ لِیَنْظُرَ کَیْفَ صَبْرُکَ قَالَ أُسْلِمُ لِأَمْرِکَ یَا رَبِّ وَ لَا قُوَّهًَْ لِی عَلَی الصَّبْرِ إِلَّا بِکَ فَمَا هُنَّ قِیل.. وَ أَمَّا الثَّالِثَهًُْ فَمَا یَلْقَی أَهْلُ بَیْتِکَ مِنْ بَعْدِکَ مِنَ الْقَتْلِ … أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ یُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِی تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَی حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ قَالَ إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ قَبِلْتُ یَا رَبِّ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْکَ التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْرُ فَقِیلَ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَنَظَرْتُ إِلَی رَجُلٍ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ صُورَهًًْ … فَقُلْتُ یَا رَبِّ مَنْ هَذَا وَ لِمَنْ أَعْدَدْتَ هَؤُلَاءِ وَ قَدْ وَعَدْتَنِی النَّصْرَ فِیهِمْ فَأَنَا أَنْتَظِرُهُ مِنْکَ فَهَؤُلَاءِ أَهْلِی وَ أَهْلُ بَیْتِی وَ قَدْ أَخْبَرْتَنِی بِمَا یَلْقَوْنَ مِنْ بَعْدِی وَ لَوْ شِئْتَ لَأَعْطَیْتَنِی النَّصْرَ فِیهِمْ عَلَی مَنْ بَغَی عَلَیْهِمْ وَ قَدْ سَلَّمْتُ وَ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ مِنْکَ التَّوْفِیقُ وَ الرِّضَا (علیه السلام) وَ الْعَوْنُ عَلَی الصَّبْرِ فَقِیلَ لِی … أَمَّا ابْنَتُکَ فَجَزَاؤُها عِنْدِی فَإِنِّی أُوْقِفُهَا عِنْدَ عَرْشِی فَیُقَالُ لَهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَّمَکِ فِی خَلْقِهِ فَمَنْ ظَلَمَکِ وَ ظَلَمَ وُلْدَکِ فَاحْکُمِی فِیهِ بِمَا أَحْبَبْتِ فَإِنِّی أُجِیزُ حُکُومَتَکِ فِیهِمْ فَتَشْهَدُ الْعَرْصَهًَْ فَإِذَا أُوقِفَ مَنْ ظَلَمَهَا أَمَرَتْ بِهِ إِلَی النَّارِ فَیَقُولُ الظَّالِمُ وَا حَسْرَتَاهْ عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ وَ یَتَمَنَّی الْکَرَّهًَْ وَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا وَ قَالَ حَتَّی إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ وَ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ فَیَقُولُ الظَّالِمُ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ أَوِ الْحُکْمُ لِغَیْرِکَ فَیُقَالُ لهما (لَهُمْ) أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُون.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شب معراج به آسمانها رفت، خطاب آمد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)، خداوند تو را در سه چیز امتحان خواهد کرد تا ببیند صبر تو چگونه است»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوندا! من تسلیم امر تو هستم. ولی ای خدای من، تو باید در صبرکردن به من نیرو بدهی، آن سه چیز کدامند»؟ خطاب آمد: «… امّا سوّمی، کشتار و قتلی است که بعد از تو نسبت به اهل بیتت انجام میشود … دخترت بعد از تو مظلوم و محروم واقع میشود، حقّ او را غصب میکنند (یعنی باغ فدک را از او میگیرند) و درحال بارداری او را مورد ضرب قرار میدهند و بدون اجازه به خانهی او داخل میشوند و بعد هم به وی اهانت میکنند و بد میگویند، بعد هم آنچه را که در شکمش بوده سقط میکند و عاقبت هم از همین ضرب میمیرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ؛ خداوندا! این را هم قبول کردم و تسلیم شدم و از تو توفیق صبر میطلبم» ندایی به من گفت: «سرت را بالا بیاور. من سرم را بالا آوردم و به مردی خوش سیما نگاه کردم … عرض کردم: «پروردگارا! این شخص کیست و این گروه فرشتگان را برای چه شخصی آماده کردهای؟ تو به من وعدهی نصرت در خاندانم را دادهای پس انتظار آن را از تو دارم، ایشان خانواده و اهل بیت من هستند، تو خودت از ایذاء و آزادی که بعد از من به ایشان میرسد به من خبر دادی و اگر بخواهی حتماً میتوانی بهواسطهی ایشان آنان را که ظلم و ستم به اهل بیت من کردهاند منکوب و ذلیل کرده و بدین وسیله من را نصرت نمایی و من تسلیم تو بوده و پذیرفته و راضی بوده و از تو میخواهم که به من توفیق و رضا و خشنودی را اعطاء کرده و بر صبرنمودن کمکم نمایی» …. به من گفته شد: «در مورد دخترت، او را نزد عرش قرار میدهم، پس به او (حضرت زهرا (سلام الله علیها)) گفته میشود: خداوند تو را در میان خلقش حاکم قرار داد، پس کسی که به تو و به فرزندانت ظلم نموده در مورد او هر حکمی میخواهی بکن و من حکم تو را بر ایشان اجراء خواهم نمود، آن حضرت در عرصهی قیامت حاضر شده و وقتی اشخاصی که به او ظلم و ستم کردهاند. در آنجا ایستادند امر میکنم که ایشان را در آتش بیاندازند». پس ظالم میگوید: فریاد وا حسرتا بر آورده و گوید: ای وای بر من که جانب خدا را فروگذارده و در حق خود ظلم و تفریط کردم. (زمر/۵۶) و بهدنبال آن آرزوی بازگشت به دنیا را میکند؛ ای کاش من در دنیا با رسول حقّ راه دوستی و طاعت پیش میگرفتم. وای بر من کاش فلان کافر و فلان فاسق را دوست خود قرار نمیدادم. (فرقان/۲۸۲۷). نیز میگوید: تا زمانیکه [در قیامت] نزد ما حاضر شود میگوید: ای کاش میان من و تو فاصلهی مشرق و مغرب بود چه بد همنشینی بودی!. (زخرف/۳۸). و نیز میگوید: [ولی به آنها میگوییم]: هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودی ندارد، چرا که ظلم کردید و همه در عذاب مشترکید!. (زخرف/۳۹) و نیز میگوید: أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ یعنی خدایا تو حکم میکنی یا کس دیگری حاکم است؟ پس به ایشان گفته میشود: آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد آنان که بندگان خدا را از راه خدا باز میدارند و راه کج را میطلبند و به عالم آخرت اعتقاد ندارند. (هود/۱۸)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۴۴
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِذَا عَزَمْتَ عَلَی السَّفَرِ أَوْ حَاجَهًٍْ مُهِمَّهًٍْ فَأَکْثِرِ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِخَارَهًَْ فَإِنَّ أَبِی حَدَّثَنِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَانَ یُعَلِّمُ أَصْحَابَهُ الِاسْتِخَارَهًَْ کَمَا یُعَلِّمُهُمُ السُّورَهًَْ مِنَ الْقُرْآنِ وَ إِنَّا لَنَعْمَلُ ذَلِکَ مَتَی هَمَمْنَا بِأَمْرٍ وَ نَتَّخِذُ رِقَاعاً لِلِاسْتِخَارَهًِْ فَمَا خَرَجَ لَنَا عَمِلْنَا عَلَیْهِ أَحْبَبْنَا ذَلِکَ أَمْ کَرِهْنَا فَقَالَ الرَّجُلُ یَا مَوْلَایَ فَعَلِّمْنِی کَیْفَ أَعْمَلُ فَقَالَ إِذَا أَرَدْتَ ذَلِکَ فَأَسْبِغِ الْوُضُوءَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْن … فَإِذَا سَلَّمْتَ فَارْفَعْ یَدَیْکَ بِالدُّعَاء … وَ یَکُونُ مَعَکَ ثَلَاثُ رِقَاعٍ قَدِ اتَّخَذْتَهَا فِی قَدْرٍ وَاحِدٍ وَ هَیْئَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ اکْتُبْ فِی رُقْعَتَیْنِ مِنْهَا اللهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ.
امام صادق (علیه السلام)- هرگاه تصمیم به سفر یا کار مهمّی گرفتی، زیاد دعا و استخاره کن. چرا که پدرم از پدرش از جدّش نقل کرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به یارانش استخاره را میآموخت همانگونه که سورهی قرآن را به آنها میآموخت. و ما آن کار (استخاره) را در زمانیکه عزم کاری کنیم، انجام میدهیم. و کاغذهایی را برای استخاره میگیریم پس هر آنچه [از میان آن کاغذها] برای ما بیرون آمد، برطبق آن عمل میکنیم چه آن[کار] را دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم. آن مرد گفت: «ای مولای من! به من بیاموز که چگونه عمل کنم»! فرمود: «هرگاه خواستی استخاره کنی، وضوی کاملی بگیر و دو رکعت نماز بخوان … وقتی سلام نماز را دادی، دستانت را به دعا بالا ببر … و سه تکّه کاغذ که هرسه به یک اندازه و یک شکل باشند، همراه تو باشد. در دو تای آنها بنویس: اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۴۶
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141