آیه 38 سوره زمرReviewed by متین on Apr 8Rating: 4.5آیه 38 سوره زمر

♦ آیه 38 سوره زمر ♦

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ ۚ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ ۖ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ

دسترسی سریع به خدمات

ترجمه آیه
تفسیر آیه
نکته آیه
تفسیر روایی
معرفی اجمالی سوره

ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)

و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتماً می‌گویند: «خدا!» بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می‌خوانید اندیشه می‌کنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها می‌توانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها می‌توانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافی است؛ و همه متوکّلان تنها بر او توکّل می‌کنند!»

و اگر از آنها بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را خلق كرده؟» قطعاً خواهند گفت: «خدا.» بگو: «[هان‌] چه تصور مى‌كنيد، اگر خدا بخواهد صدمه‌اى به من برساند؛ آيا آنچه را به جاى خدا مى‌خوانيد، مى‌توانند صدمه او را برطرف كنند؛ يا اگر او رحمتى براى من اراده كند آيا آنها مى‌توانند رحمتش را بازدارند؟» بگو: «خدا مرا بس است. اهل توكّل تنها بر او توكّل مى‌كنند.»

و اگر از این مشرکان بپرسی که زمین و آسمانها را که آفریده است؟ البته جواب دهند: خدا آفریده. پس به آنها بگو: چه تصور می‌کنید، آیا همه بتهایی که جز خدا می‌خوانید اگر خدا بخواهد مرا رنجی رسد آن بتان می‌توانند آن را رفع کنند؟ یا اگر خدا بخواهد مرا به رحمتی رساند بتان می‌توانند آن رحمت را از من باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است، که متوکلان عالم بر او توکل می‌کنند.

اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفرید؟ بی تردید می گویند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانی که به جای خدا می پرستید خبر دهید، که اگر خدا آسیبی را برای من بخواهد، آیا آنها می توانند آسیب او را از من برطرف کنند؟ یا اگر رحمتی را برای من بخواهد، آیا می توانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است. توکل کنندگان فقط بر او توکل می کنند.

اگر از آنها بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ خواهند گفت: خداى يكتا. بگو: پس اينهايى را كه سواى او مى‌پرستيد چگونه مى‌بينيد؟ اگر خداى يكتا بخواهد به من رنجى برساند آيا اينان مى‌توانند آن رنج را دفع كنند؟ يا اگر بخواهد به من رحمتى ارزانى دارد، مى‌توانند آن رحمت را از من بازدارند؟ بگو: خدا براى من بس است. توكل‌كنندگان به او توكل مى‌كنند.

و اگر از ایشان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، بی‌شک گویند خداوند، بگو ملاحظه کنید که آنچه به جای خداوند می‌پرستید، اگر خداوند در حق من بلایی خواسته باشد، آیا آنان بلاگردانش هستند؟ یا اگر در حق من خیری خواسته باشد، آیا آنان بازدارنده رحمت او هستند؟ بگو خداوند مرا کافی است، که اهل توکل بر او توکل می‌کنند

و اگر از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ هر آينه گويند: خدا. بگو: چه گوييد در باره آنچه جز خدا مى‌خوانند؟ اگر خداى خواهد كه به من گزندى رسد آيا آنها بازبرنده گزند او هستند؟ يا [اگر] به من نيكويى و بخشايشى خواهد آيا آنها بازدارنده بخشايش او هستند؟ بگو: خدا مرا بس است توكّل كنندگان تنها بر او توكّل مى‌كنند.
اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدا. بگو: آیا چیزهائی را که بجز خدا به فریاد می‌خوانید چنین می‌بینید که اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند، آنها بتوانند آن زیان و گزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد، آنها بتوانند جلو لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟ بگو: خدا مرا بس است. توکّل کنندگان تنها بر او تکیه و توکّل می‌کنند و بس.
و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده‌؟» بی‌چون به‌راستی گویند: «خدا.» بگو: «آیا پس دیدید اگر خدا بخواهد زیانی به من رساند، آنچه را به جای خدا می‌خوانید، آیا آنان برطرف‌کنندگان زیان‌شان هستند؟ یا (اگر) رحمتی برایم بخواهد آیا آنان بازدارندگان رحمتش می‌باشند؟» بگو: «خدا مرا بس است. توکل‌کنندگان تنها بر او توکل می‌کنند.»
و اگر پرسیشان که آفریده است آسمانها و زمین را هر آینه گویند خدا بگو آیا دیدید آنچه را می‌خوانید جز خدا اگر خواهدم خدا به رنجی آیا هستند آنان گشاینده رنج او و اگر خواهدم به رحمتی آیا هستند آنان بازدارنده رحمتش بگو بس است مرا خدا بر او توکّل کنند توکّل‌کنان‌
And if you asked them, “Who created the heavens and the earth?” they would say, “Allah.” Say, “Have you seen those you pray to instead of Allah? If Allah willed any harm for me, can they lift His harm? And if He willed a blessing for me, can they hold back His mercy?” Say, “Allah suffices for me. On Him the reliant rely.”

تفسیر های آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ «38»

و اگر (از مشركان) سؤال كنى: «چه كسى آسمان‌ها و زمين را آفريد؟» قطعاً خواهند گفت: «خدا» بگو: «پس آيا در آن چه از غير خدا مى‌خوانيد نظر و انديشه كرده‌ايد؟! (راستى) اگر خداوند نسبت به من ضررى را اراده كند آيا اين بت‌ها مى‌توانند آن ضرر را برطرف كنند، يا (اگر) خداوند براى من لطف و رحمتى را بخواهد، آيا آنها مى‌توانند مانع آن رحمت شوند؟» بگو: «خداوند براى من كافى است. اهل توكّل تنها بر او توكّل مى‌نمايند.»


«1». شورى، 13.

«2». غافر، 28.

جلد 8 – صفحه 173

نکته ها

در قرآن بارها از اعتقاد مشركان به خالق بودن خداوند سخن به ميان آمده است. علاوه بر آيه‌ى مورد بحث، بنگريد به: سوره‌ى عنكبوت، آيات 61 تا 63 و سوره‌ى لقمان آيه‌ى 24 و سوره‌ى زخرف آيات 9 و 87.

كلمه‌ى «ضر» در برابر رحمت، به معناى هر گونه گرفتارى است.

ضمير «هُنَّ» براى مؤنث است و در اين جا براى بت‌ها به كار رفته، زيرا عرب‌ها بت‌هاى بزرگ را به نام مؤنث مى‌خواندند. نظير: «لاتَ»، «مَناةَ»، «عزى»

پیام ها

1- بت پرستان خالقيّت خداوند را قبول داشتند. (لكن براى بت‌ها نقش ربوبيّت و شفاعت را قائل بودند). «لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»

2- بت‌ها هيچ نقشى در برابر اراده‌ى خداوند ندارند. «هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ‌- هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ»

3- كسى لايق پرستش است كه قدرتِ رساندن سود و دفع زيان را داشته باشد.

«هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ‌- هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ»

4- دفع ضرر مهم‌تر از جلب منفعت است. ( «كاشِفاتُ ضُرِّهِ» قبل از «مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ» آمده است).

5- توكّل تنها بر خداوند جايز است. (كلمه‌ى‌ «عَلَيْهِ» قبل از «يَتَوَكَّلُ» آمده كه بيانگر انحصار است).

6- خداوند از هر جهت پيامبرش را تكفّل و كفايت مى‌كند. «حَسْبِيَ اللَّهُ» (كلمه‌ «حَسْبِيَ» مطلق آمده كه شامل همه چيز مى‌شود).

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 174

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (36) وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ (37) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ (38) قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى‌ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (39) مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (40)

ترجمه‌

آيا نيست خدا كفايت كننده بنده‌اش را و ميترسانند تو را بآنانكه غير اويند و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى‌

و كسيرا كه راهنمائى كند خدا پس نيست براى او گمراه كننده‌ئى آيا نيست خدا غالب صاحب انتقام‌

و اگر بپرسى از آنها چه كس آفريد آسمانها و زمين را هر آينه خواهند گفت البته خدا بگو پس خبر دهيد از آنچه را كه ميخوانيد غير از خدا اگر بخواهد خدا براى من آسيب و ضررى آيا آنها برطرف كننده‌اند ضرر او را يا اگر بخواهد او براى من نعمت و رحمتى آيا آنها بازدارنده‌اند رحمت او را بگو بس است مرا خدا بر او توكّل مينمايند توكّل كنندگان‌

بگو اى قوم من كار


جلد 4 صفحه 498

كنيد با تمام تمكّنى كه داريد همانا من هم كار كننده‌ام پس زود باشد كه بدانيد

كسيرا كه وارد ميشود باو عذابى كه خوار كند او را و نازل ميشود بر او عذابى كه دائم است.

تفسير

گفته شده است كه كفّار قريش به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم عرضه داشتند كه ما ميترسيم از طرف خدايان ما بتو آسيبى برسد چون تو متعرّض آنها ميشوى و قمّى ره فرموده مراد آنستكه ميگويند بتو اى محمّد ما را از متابعت على معاف بدار و ميترسانند تو را از ملحق شدن خودشان بكفّار و در هر حال خداوند وعده داده است به پيغمبر خود كه كفايت و نگهدارى نمايد او و امير المؤمنين عليه السّلام را از شرّ دشمنان و براى آنكه خاطر آنحضرت ملول نباشد از بقاء آنها بر كفر فرموده كسيكه خدا مقدّر فرموده كه گمراه باشد و بحال خودش واگذار نموده كسى نميتواند هدايت نمايد او را پس هدايت كننده‌اى براى او نيست و كسيكه خدا مقدّر فرموده كه هدايت شود و توفيق ايمان و عمل صالح باو عنايت فرموده كسى نميتواند او را گمراه نمايد پس گمراه كننده‌اى براى او نيست آيا خداوند غالب و قادر و انتقام كشنده از ظالم نيست كه بتواند تلافى تعدّيات آنها را نسبت به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و وصىّ او بنمايد و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد البتّه هست و خواهد كشيد و چون مشركين مكّه قبول داشتند كه خالق آسمانها و زمين خداى يگانه است و اگر او اراده نمايد وقوع امرى را كسى نميتواند مانع شود و عبادت بتها را وسيله تقرّب بخدا ميدانستند و آنها را شفعاء خودشان ميپنداشتند كه مكرّر ذكر شده خداوند ميفرمايد و اگر از آنها سؤال نمائى كه خالق آسمانها و زمين كيست ميگويند خدا است پس از آنها بپرس كه اگر خدا بخواهد بر من آسيبى وارد نمايد آيا بتها ميتوانند برطرف كنند آسيب او را يا اگر بخواهد از خود نفعى بمن برساند بتها ميتوانند جلوگيرى كنند منفعت او را لابد خواهند گفت خير آنها نميتوانند مانع از نفوذ اراده الهى شوند يا ساكت ميشوند و روايت شده كه ساكت شدند پس نازل شد بگو كافى است براى نگهدارى من از شرّ اشرار خداوندى كه واگذار ميكنند امور خود را باو آنانكه داراى اين صفت پسنديده‌اند كه توكّل و اميدوارى بحفظ الهى باشد حال اى قريش كه از اقوام و خويشان منيد


جلد 4 صفحه 499

بكوشيد با تمام قواء موجوده خودتان براى نابود نمودن من و همراهانم من هم ميكوشم در حدّ وسع خودم براى هدايت شما پس چندى نميگذرد كه خواهيد دانست خدا كدام يك از ما و شما را بعذاب خوارى و ذلّت در دنيا و بعذاب ثابت هميشگى در آخرت گرفتار خواهد فرمود و چيزى نگذشت كه فتوحات اسلامى از جنگ بدر شروع شد و بفتح مكّه خوارى و ذلّت آنها بحدّ كمال رسيد ولى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فتوّت و آقائى فرمود و همه را آزاد كرد و صدق وعده خداوند بر عالميان ظاهر گرديد و ارجاع ضمير مؤنث بمعبودهاى باطل شايد براى تحقير و توهين آنها باشد بر فرض تصوّر ادراك و قدرتى براى آنان و اللّه اعلم‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَئِن‌ سَأَلتَهُم‌ مَن‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ لَيَقُولُن‌َّ اللّه‌ُ قُل‌ أَ فَرَأَيتُم‌ ما تَدعُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ أَرادَنِي‌َ اللّه‌ُ بِضُرٍّ هَل‌ هُن‌َّ كاشِفات‌ُ ضُرِّه‌ِ أَو أَرادَنِي‌ بِرَحمَةٍ هَل‌ هُن‌َّ مُمسِكات‌ُ رَحمَتِه‌ِ قُل‌ حَسبِي‌َ اللّه‌ُ عَلَيه‌ِ يَتَوَكَّل‌ُ المُتَوَكِّلُون‌َ (38)

و ‌هر‌ آينه‌ ‌اگر‌ بپرسي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ كي‌ خلق‌ نموده‌ آسمانها و زمين‌ ‌را‌ ‌هر‌ آينه‌ ميگويند اللّه‌ خداي‌ متعال‌ بگو آيا ‌پس‌ ازين‌ رأي‌ ‌شما‌ چيست‌ و مشاهده‌ ميكنيد آنهايي‌ ‌که‌ ‌شما‌ ميخوانيد ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌از‌ اصنام‌ و ‌غير‌ اصنام‌ ‌اگر‌ اراده‌ فرمايد ‌براي‌ ‌من‌ خداوند بضرر و بلائي‌ آيا ‌اينکه‌ آلهه ‌شما‌ ميتوانند ‌از‌ ‌من‌ برطرف‌ كنند و كشف‌ كنند بلاء الهي‌ ‌را‌ ‌ يا ‌ اراده‌ فرمايد ‌براي‌ ‌من‌ رحمتي‌ و نعمتي‌ آيا اينها ميتوانند جلوگيري‌ كنند رحمت‌ ‌او‌ ‌را‌ بگو كافيست‌ مرا خداي‌ متعال‌ ‌بر‌ ‌او‌ بايد توكل‌ كنند و توكل‌ ميكنند توكل‌ كنندگان‌.

جلد 15 – صفحه 316

لَئِن‌ سَأَلتَهُم‌ مَن‌ خَلَق‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ البته‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ ميدانند ‌که‌ آلهه ‌آنها‌ قدرت‌ ‌بر‌ خلق‌ يك‌ پشه‌ و مگر ندارند إِن‌َّ الَّذِين‌َ تَدعُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ‌-‌ اللّه‌ِ لَن‌ يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَه‌ُ وَ إِن‌ يَسلُبهُم‌ُ الذُّباب‌ُ شَيئاً لا يَستَنقِذُوه‌ُ مِنه‌ُ ضَعُف‌َ الطّالِب‌ُ وَ المَطلُوب‌ُ حج‌ آيه 72 لذا جواب‌ ميدهند لَيَقُولُن‌َّ اللّه‌ُ چون‌ مشركين‌ معتقد بوجود خداوند بودند مثل‌ طبيعي‌ و دهري‌ ‌که‌ منكر ‌خدا‌ هستند و تمام‌ ‌را‌ مستند بطبيعت‌ ميدانند نيستند ‌حتي‌ طبيعي‌ ‌هم‌ ‌اگر‌ مغز قلب‌ ‌او‌ ‌را‌ بشكافي‌ منكر ‌خدا‌ نيست‌ و ‌لو‌ بظاهر انكار مي‌كند لذا يك‌ نفر ‌از‌ ‌آنها‌ خدمت‌ حضرت‌ صادق‌ رسيد عرض‌ كرد «‌ما الدليل‌ ‌علي‌ وجود ربك‌» حضرت‌ چون‌ ‌از‌ پيشامد ‌او‌ مطلع‌ ‌بود‌ فرمود

«هل‌ ركبت‌ سفينه‌»

‌گفت‌ نعم‌ فرمود آيا سفينه تو مشرف‌ ‌بر‌ غرق‌ ‌شده‌ ‌گفت‌ نعم‌ فرمود آيا ‌در‌ ‌آن‌ حال‌ متوجه‌ شدي‌ ‌که‌ هست‌ كسي‌ ‌که‌ تو ‌را‌ نجات‌ دهد ‌گفت‌ آري‌ فرمود همان‌ خداي‌ ‌من‌ ‌است‌.

دل‌ ‌هر‌ ذره‌ ‌را‌ ‌که‌ بشكافي‌

نکته های آیه

۱ – اعتقاد و اعتراف مشرکان، به خالقیت یگانه خداوند و پدید آمدن جهان آفرینش (آسمان ها، زمین و…) تنها به قدرت او (و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه)

۲ – جهان (آسمان ها، زمین و…)، مخلوق خدا و جلوه قدرت او است. (و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه)

۳ – جهان آفرینش، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)

۴ – معبودهاى مورد پرستش مشرکان، ناتوان از برطرف کردن هر گونه گزندى از انسان (قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ کشفت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ ممسکت رحمته)

۵ – معبودهاى مورد پرستش مشرکان، خود مقهور اراده خدا و ناتوان در برابر قدرت او هستند. (قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه … برحمة هل هنّ ممسکت رحمته)

۶ – ناتوانى معبودهاى ادعایى مشرکان، از رساندن سود به انسان ها و یا دفع گزند از آنان و نیز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند، با اندک تأمل و دقت نظر روشن مى شود. (قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه … برحمة هل هنّ ممسکت رحمته) طرح مسأله ناتوانى معبودها در قالب استفهام و سؤال، مى تواند گویاى حقیقت یاد شده باشد.

۷ – قدرت گسترده و اراده مطلق خداوند، در رساندن سود و زیان و رحمت و نعمت به انسان ها (قل أفرءیتم … إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ کشفت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ ممسکت رحمته)

۸ – هیچ چیز مانع از تحقق اراده خداوند جز خود او نیست. (أفرءیتم … إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ کشفت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ ممسکت رحمته)

۹ – مشرکان، معتقد به حاجت دادن معبودهایشان و رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از آنان (أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه بضرّ … برحمة هل هنّ ممسکت رحمته) مقصود از «دعاء» در «ماتدعون»، حاجت بردن و استعانت جستن است.

۱۰ – تنها حقیقتى که نفع و زیان انسان ها به دست او است، شایسته حاجت خواهى و یارى جستن از او است. (و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه … أو أرادنى برحمة هل هنّ ممسکت رحمته) ذکر خالقیت خدا، پیش از طرح مسأله ناتوانى معبودها از سود رسانى و یا بر طرف کردن گزند از انسان ها، مى تواند گویاى این حقیقت باشد که توانایى بر انجام چنین کارى، تنها از عهده خدا برمى آید و هر کس چنین باشد، شایسته حاجت بردن به درگاه او است; نه معبودهاى ناتوان مشرکان.

۱۱ – موجود ناتوان از رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از وى، شایسته پرستش نیست. (قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه … هل هنّ کشفت ضرّه … برحمة هل هنّ ممسکت رحمته)

۱۲ – تعدد معبودهاى ادعایى و مورد پرستش مشرکان در عصر پیامبراسلام(ص) (ما تدعون من دون اللّه … هل هنّ کشفت ضرّه … هل هنّ ممسکت رحمته) بازگشت ضمیرهاى جمع «هنّ»، «کاشفات» و «ممسکات» به «ما»،گویاى تعدد معبودها است.

۱۳ – انفکاک ناپذیرى خلقت جهان از تدبیر و ربوبیت آن (و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى … برحمة هل هنّ ممسکت رحمته) مقصود از بیان مسأله ناتوانى معبودهاى مشرکان، پس از اعتراف گرفتن از آنان به انحصار خالقیت به خداوند، گویاى برداشت یاد شده است.

۱۴ – اعتقاد به جدایى خالقیت خدا از ربوبیت او و نسبت دادن ربوبیت و تدبیر امور جهان به غیرخدا، شرک است. (و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه … هل هنّ کشفت ضرّه … ممسکت رحمته)

۱۵ – خداوند، کفایت کننده امور پیامبر(ص) و مواضع او در برابر دشمنان (قل حسبى اللّه) «حَسْبُ» به معناى «کفایت» است. مقصود از کفایت خداوند – که به فرمان اعلام به مردم (قل) همراه شده – اعلام حمایت خداوند از پیامبر(ص) و دفع شرّ و توطئه دشمنان از آن حضرت است.

۱۶ – خداوند، شایسته ترین کفایت کننده تمامى امور بندگان و دفع کننده هر نوع شر دشمنان از آنان است. (قل حسبى اللّه) حذف متعلق «حسبى»; یعنى، ذکر نشدن موارد کفایت، دلالت بر عموم و توسعه دارد.

۱۷ – تضمین خداوند نسبت به حمایت از پیامبر(ص)، در برابر تهدیدها و ارعاب دشمنان (و یخوّفونک … قل حسبى اللّه) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، مى تواند ناظر به دو آیه پیش باشد که در آنها مسأله تهدید و ارعاب مشرکان به پیامبر(ص) مطرح شده بود.

۱۸ – خدا را تکیه گاه خویش قرار دادن و توکل کردن به او در عرصه هاى زندگى، از نشانه هاى متوکلان حقیقى است. (علیه یتوکّل المتوکّلون)

۱۹ – تنها خداوند، شایسته توکل کردن و واگذاشتن امور به او است. (قل حسبى اللّه علیه یتوکّل المتوکّلون) «علیه» متعلق به فعل «یتوکّل» است و تقدم آن، دلالت بر حصر مى کند.

۲۰ – نیاز همه انسان ها – حتى پیامبران – در صحنه هاى زندگى به توکل بر خداوند (قل حسبى اللّه علیه یتوکّل المتوکّلون)

۲۱ – تنها خالق جهان، شایسته توکل و اتکا کردن بر او در عرصه هاى زندگى است. (لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه … قل حسبى اللّه علیه یتوکّل المتوکّلون) از ارتباط میان صدر آیه – که در آن از خالقیت خدا سخن رفته است – با ذیل آن، برداشت یاد شده استفاده مى شود.

۲۲ – لزوم توکل بر خداوند و اتکال به او، در همه عرصه هاى زندگى (قل حسبى اللّه علیه یتوکّل المتوکّلون)

تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه

۱
(زمر/ ۳۸)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- مَنْ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَاتِ السِّتَّ فِی کُلِّ غَدَاهًٍْ کَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ لَوْ أَلْقَی نَفْسَهُ إِلَی التَّهْلُکَهًِْ وَ هِیَ قُلْ لَنْ یُصِیبَنا إِلَّا ما کَتَبَ اللهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. وَ ما مِنْ دَابَّةِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِین. ٍ وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ. ما یَفْتَحِ اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ. حَسْبِیَ اللهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَسْتَشْفِعُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ أَعُوذُ بِمَا شَاءَ اللهُ لَا قُوَّهًَْ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

امام علی (علیه السلام)- کسی که این شش آیه را در هر صبح قرائت کند خداوند متعال او را از هر بدی کفایت می‌کند حتی اگر خودش را به هلاکت بیندازد و این آیات [این است]: بگو: «هیچ حادثه‌ای برای ما رخ نمی‌دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرّر داشته است او مولا (و سرپرست) ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند»!. (توبه/۵۱). و اگر خداوند، [برای امتحان یا کیفر گناه] زیانی به تو رساند، هیچ‌کس جز او آن را برطرف نمی‌سازد و اگر اراده‌ی خیری برای تو کند، هیچ‌کس مانع فضل او نخواهد شد! آن را به هرکس از بندگانش بخواهد می‌رساند و او غفور و رحیم است!. (یونس/۱۰۷) و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالش را می‌داند همه‌ی این‌ها در کتاب آشکاری ثبت است! [در لوح محفوظ، در کتاب علم خدا]. (هود/۶) و چه بسا جنبنده‌ای که قدرت حمل روزی خود را ندارد، خداوند او و شما را روزی می‌دهد و او شنوا و داناست. (عنکبوت/۶۰). هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید، کسی نمی‌تواند جلو آن را بگیرد و هرچه را امساک کند، کسی غیر از او قادر به فرستادن آن نیست و او عزیز و حکیم است!. (فاطر/۲). خداوند مرا کفایت می‌کند هیچ معبودی جز او نیست بر او توکّل کردم و او صاحب عرش بزرگ است. (توبه/۱۲۹) و به حول و قوّه‌ی او از حول و قوّه‌ی دیگران، امتناع (جلوگیری) می‌کنم و از پروردگار سپیده دم، برای [دفع] شرّ تمام آنچه آفریده است، کمک می‌طلبم و پناه می‌برم به آنچه خدا می‌خواهد. هیچ نیرویی جز از سوی خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۳۰

 بحارالأنوار، ج۸۳، ص۳۳۷
۲
(زمر/ ۳۸)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَ حُنَفاءَ لِلهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ قَالَ الْحَنِیفِیَّهًُْ: مِنَ الْفِطْرَهًِْ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ. قَالَ: فَطَرَهُمْ عَلَی الْمَعْرِفَهًِْ بِهِ. فَقَالَ زُرَارَهًُْ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی قَالَ: أَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ (علیه السلام) ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ وَ قَالَ (علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهًِْ یَعْنِی عَلَی الْمَعْرِفَهًِْ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ خَالِقُهُ وَ کَذَلِکَ قَوْلُهُ: وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللهُ.

امام باقر (علیه السلام)- زراره گوید: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: «معنی آیه: [برنامه و مناسک حج را انجام دهید] درحالی‌که همگی خالص برای خدا باشد! هیچ‌گونه همتایی برای او قائل نشوید!. (حج/۳۱) چیست»؟ فرمود: «مقصود در اینجا همان خلقت نخستین است که آن‌ها را به معرفت و شناخت خود خلق کرد و در آن تغییری داده نمی‌شود زیرا آن‌ها با معرفت و خداشناسی آفریده شده‌اند». زراره گوید: «از آن حضرت معنی آیه: و [به خاطر بیاور] زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذرّیّه‌ی آن‌ها را برگرفت و آن‌ها را گواه بر خویشتن ساخت. (اعراف/۱۷۲) را سؤال کردم فرمود: «از پشت آدم (علیه السلام) فرزندان او را تا روز قیامت بیرون آورد و مانند ذرّات خارج شدند، خداوند خود را به آن‌ها معرّفی کرد، و اگر چنین نبود هیچ‌کس خداوند را نمی‌شناخت». امام (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر مولودی با معرفت و خداشناسی به جهان پا می‌گذارد و عقیده دارد که خداوند خالق او می‌باشد و این است معنی آیه: وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللهُ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۳۲

 البرهان

معرفی بیشتر سوره زمر

جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]

مفهوم کلی سوره

خداباورى ؛

دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛

تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛

شب زنده دارى و عبادت .[2]

اسامی سوره

زمر، غُرَف.[3]

علت نام‌گذاری

«سوره زمر»؛ سبب نام‌گذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک‌ و هفتادوسه است .

«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]

تعداد آیات

سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]

تعداد کلمات

سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)

تعداد حروف

سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)

اهداف و آموزه ها

هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:

1. دعوت به توحيد؛

2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]

محتوا و موضوعات

سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:

چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛

مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛

بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛

بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛

و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]

فضائل، خواص و ثواب قرائت

ابى‌بن‌كعب از پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».

هارون‌بن‌خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پرده‌نشين در خيمه ها مى باشد.[10]

محل نزول

همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]

زمان نزول

سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]

فضای نزول

مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.

علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.

راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]

ترتیب در مصحف

سوره زمر در چينش كنونى قرآن سى‌ونهمين سوره به شمار می آید.[14]

ترتیب بر اساس نزول

سوره زمر پنجاه‌ونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)

ارتباط با سوره قبلی

خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.

ویژگی

سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]

سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]

روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]

آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.


[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 179

[2]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 21

[3]همان، ص 23

[4]همان

[5]الكشف و البيان، ج 8، ص 220

[6]همان

[7]همان

[8]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 24

[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359

[10]ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 21، ص 138

[11]همان

[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[13]تفسير احسن‌الحديث، ج 9، ص 259-258

[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136

[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141

[17]التمهید في علوم القرآن، ج1، ص 313

[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 34