آیه 33 سوره زمرReviewed by متین on Apr 7Rating: 4.5آیه 33 سوره زمر

♦ آیه 33 سوره زمر ♦

وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ

دسترسی سریع به خدمات

ترجمه آیه
تفسیر آیه
نکته آیه
تفسیر روایی
معرفی اجمالی سوره

ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)

امّا کسی که سخن راست بیاورد و کسی که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند!
|و آن كس كه [سخن‌] راست آورد و آن را تصديق نمود [و به آن عمل كرد]، آنها حقا پرهيزكارانند
و آن كس كه راستى آورد و آن را باور نمود؛ آنانند كه خود پرهيزگارانند.
و آن کس که (وعده) صدق را آورد و (آن کس که) آن را تصدیق کرد (و به خدا و قیامت ایمان آورد) هم آنها به حقیقت اهل تقوا هستند.
و آنکه سخن راست و درست آورد و کسانی که آن را باور کردند، اینانند که پرهیزکارانند.
و آن كه سخن راست آورد و آن را راست شُمرد و باور داشت، ايشانند پرهيزگاران.
کسانی که حقیقت و صداقت را با خود آورده‌اند (و از سوی خدا به مردمان ابلاغ کرده‌اند که پیغمبرانند) و کسانی که حقیقت و صداقت را باور داشته‌اند (و برابر آن رفته‌اند که مؤمنانند) آنان پرهیزگاران واقعی هستند.
و آن کس که با راستی آمد و بدان تصدیق نمود، همانانند که خود پرهیزگارانند.
و آنکه راستی آورد و راست پنداشتش آنانند پرهیزکاران‌
But he who promotes the truth, and testifies to it—these are the righteous.

تفسیر های آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ «33»

و كسى كه سخن راست آورد و آن را تصديق كرد، آنانند همان تقواپيشه‌گان.

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ (32) وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (33) لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ (34) لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ (35)

ترجمه‌

پس كيست ستمكارتر از آنكه دروغ بست بر خداوند و تكذيب كرد سخن راست را وقتى كه آمد او را آيا نيست در دوزخ جاى اقامتى براى كافران‌

و آنكه آورد سخن راست را و تصديق نمود آنرا آنگروه ايشانند پرهيزكاران‌

براى ايشانست آنچه ميخواهند نزد پروردگارشان اينست پاداش نيكوكاران‌

تا پوشيده دارد از آنها بدترين عملى را كه بجا آوردند و پاداش دهد مزد ايشانرا ببهترين كاريكه بودند ميكردند.

تفسير

خداوند متعال ببيان ديگرى متعرّض حال اهل شرك و اهل ايمان شده ميفرمايد پس كيست ستمكارتر از كسيكه دروغ بندد بخدا و قائل شود بآنكه او براى خود شريك در عبادت قرار داده يا پسر و دختر اختيار نموده و تكذيب كند كتاب خدا و سنّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را كه صدق و حق و واقع است وقتى كه بيايد از جانب خدا و مبيّن شود براى او آيا نيست در جهنم مثوى و مقام و اقامتگاه دائمى براى چنين كسانى البتّه هست و در غير آن منزلى براى آنها نخواهد بود و آنكه قرآن را كه صدق محض و محض صدق است آورد از جانب خدا و آنكه تصديق نمود آنرا و سنت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را كه صدق و حق و واقع است اين اشخاص آنها پرهيزكارانند و اينكه اولئك كه جمع است خبر الّذى واقع شده بملاحظه عموم معنى است اگر چه مراد شخص باشد


جلد 4 صفحه 497

چنانچه قمّى ره فرموده كه مراد از جاء بالصّدق پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و مراد از و صدّق به امير المؤمنين عليه السّلام است و در مجمع اينمعنى را بائمه هدى عليهم السلام نسبت داده است و معلوم است كه آنحضرت اوّل كسى بود كه تصديق فرمود قرآن و آنچه را كه پيغمبر آورد كه اهمّ از همه ولايت خودش بود قولا و عملا بنحو اكمل و از براى پرهيزكاران سابق الذكر است با شرط بقاء بر تصديق مذكور قولا و عملا در دنيا آنچه را كه خواسته باشند از نعمت و خوشى و خوبى نزد پروردگارشان در آخرت اين است پاداش نيكوكاران بأعمال صالحه و عقائد حقّه تا محو كند از نامه عمل آنها بدترين كاريرا كه مرتكب ميشدند از اقسام شرك و كفر و معاصى و عوض دهد بعنوان مزد ببهترين اعمالشان كه اسلام و ايمان و كارهاى عبادى باشد بهترين عوض و مزديرا كه سزاوار است از خداوند جليل به بنده ذليل عطا شود و ظاهرا ليكفّر اللّه متعلّق بما يشاؤون است و محتمل است متعلّق بمحسنين باشد و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِي‌ جاءَ بِالصِّدق‌ِ وَ صَدَّق‌َ بِه‌ِ أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُتَّقُون‌َ (33)

و كسي‌ ‌که‌ آمد براستي‌ و تصديق‌ بآن‌ اينها ‌خود‌ ‌آنها‌ متقين‌ هستند.

‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ جمله‌ اقوال‌ زياديست‌ بعضي‌ گفتند جاء بالصدق‌ پيغمبر ‌است‌ ‌که‌ آمد بقرآن‌ و تصديق‌ نمود ‌او‌ ‌را‌ بعضي‌ گفتند «جاء بالصدق‌» پيغمبر ‌است‌ ‌که‌ آمد برسالت‌ و «صدّق‌ ‌به‌» امير المؤمنينست‌ بعضي‌ گفتند «جاء بالصدق‌» جبرئيل‌ ‌است‌ «جاء بالقرآن‌» و «صدق‌ ‌به‌» پيغمبر ‌است‌ و ‌غير‌ اينها و لكن‌ آنچه‌ بنظر نزديك‌ ميايد اينكه‌ وَ الَّذِي‌ جاءَ بِالصِّدق‌ِ مطلق‌ ‌است‌ بعضي‌ ‌کل‌ ‌من‌ جاء بالصدق‌ شامل‌ جميع‌ اهل‌ حق‌ ميشود پيغمبر جاء بالرسالة مؤمنين‌ ايمان‌ و قرآن‌ و احكام‌ الهيه‌ و دستورات‌ دينيه‌ ‌که‌ تمام‌ صدق‌ ‌است‌.

وَ صَدَّق‌َ بِه‌ِ تمام‌ ‌را‌ ‌از‌ روي‌ حقيقت‌ و صفا قبول‌ نمود و تصديق‌ كرد ‌که‌ فرد اجلاي‌ ‌آن‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ «اول‌ القوم‌ اسلاما و اقدمهم‌ ايمانا و اقومهم‌ بدين‌ اللّه‌ و احوطهم‌ ‌علي‌ الاسلام‌» ‌است‌ ‌ثم‌ ائمة الهدي‌ ‌که‌

مجال‌ معرفة اللّه‌ و معادن‌ حكمة اللّه‌ و مساكن‌ بركة اللّه‌ و حفظة سر اللّه‌ و حملة كتاب‌ اللّه‌ و اوصياء نبي‌ اللّه‌ و خلفاء ‌رسول‌ اللّه‌

هستند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آنها‌ شيعيان‌ خلّص‌ ‌که‌ هيچ‌ كم‌ و زيادي‌ ‌در‌ دين‌ نكردند و بجميع‌ وظايف‌ ديني‌ عمل‌ كردند و بجميع‌ عقائد حقه‌ معتقد هستند و بجميع‌ واردات‌ الهيه‌ تسليم‌ هستند تمام‌ اينها مصداق‌ و الذي‌ جاء بالصدق‌ «و صدّق‌ ‌به‌» هستند بتفاوت‌ درجات‌ و مقامات‌ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ عموم‌ و اطلاق‌.

أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُتَّقُون‌َ ‌است‌ و باين‌ بيان‌ جمع‌ ‌بين‌ اقوال‌ ‌را‌ ‌هم‌ ميتوان‌ كرد و نيز ‌از‌ شواهد ديگر ‌است‌:

312

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 33)- در باره گروه دوم نیز دو توصیف ذکر کرده، می‌فرماید: «اما کسی که سخن راست بیاورد، و کسی که آن را تصدیق کند آنان پرهیزکارانند» (وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ).

به این ترتیب سخن از کسانی است که هم آورنده صدقند و هم عمل کننده به آن، سخن از آنهاست که مکتب وحی و سخن حق پروردگار را در عالم نشر داده، و خود به آن مؤمن هستند و عمل می‌کنند، اعم از پیامبران و امامان معصوم و تبیین کنندگان مکتب آنها.

نکته های آیه

۱ – پیامبراسلام(ص)، آورنده کتاب آسمانى قرآن و دین الهى و تصدیق کننده و مؤمن به آن بود. (و الذى جاء بالصدق و صدّق به) در این که «الذى» در دو جمله « جاء بالصدق و صدّق به» چیست، چند احتمال وجود دارد: ۱- مقصود در هر دو جمله یک شخص و آن پیامبراسلام(ص) است. ۲- مراد پیامبران الهى مى باشد و «الذى» – هرچند به صیغه مفرد است – ولى به قرینه این که با صیغه جمع (أُولئک هم المتّقون) بدان اشاره گشته، از آن جنس اراده شده است. ۳- مقصود از «الذى» در جمله دوم (و صدّق به) بر مبناى احتمال نخست، پیروان پیامبراسلام(ص) و بر مبناى احتمال دوم، پیروان پیامبران الهى است. گفتنى است برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال اول است.

۲ – پیامبراسلام(ص) مظهر تقواپیشگى (و الذى جاء بالصدق و صدّق … أُولئک هم المتّقون)

۳ – پیامبران، آورندگان دین الهى و تصدیق کننده و مؤمن به آن (و الذى جاء بالصدق و صدّق به)

۴ – پیامبران الهى، مظهر تقواپیشگى (و الذى جاء بالصدق … أُولئک هم المتّقون)

۵ – تنها پیروان انبیاى الهى و ادیان توحیدى، از تقواپیشگان اند. (و الذى جاء بالصدق و صدّق به أُولئک هم المتّقون) ضمیر فصل «هم» مفید قصر و موجب اختصاص صفت تقوا به «الذى جاء…» است.

۶ – تقواپیشگان، داراى قرب و منزلت ویژه در پیشگاه خداوند (أُولئک هم المتّقون) «أُولئک» براى اشاره به افراد و اشخاص دور دست وضع شده است. استعمال آن در مورد تقواپیشگان، براى بیان عظمت و بلندمرتبگى آنان مى باشد.

۷ – قرآن و ادیان الهى، سراسر راست و مطابق با واقع و حق و حقیقت (و الذى جاء بالصدق)

۸ – ایمان به هدف و پایبندى به آرمان هاى خویش، از خصوصیات پیامبران است. (و الذى جاء بالصدق و صدّق به)

۹ – ایمان به هدف و پایبندى به آرمان ها، از شرایط رهبران جامعه ایمانى و اسلامى است. (و الذى جاء بالصدق و صدّق به)

تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه

۱
(زمر/ ۳۳)

الصّادق (علیه السلام)- وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ شَفَاعَهًُْ عَلِیٍّ (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام)- وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ منظور شفاعت علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۲۸

 بحارالأنوار، ج۸، ص۴۳/ المناقب، ج۲، ص۱۶۵
۲
(زمر/ ۳۳)

الباقر (علیه السلام)- وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ هُوَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ صَدَّقَ بِهِ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام).

امام باقر (علیه السلام)- منظور از وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و منظور از وَ صَدَّقَ بِهِ امیرالمؤمنین، علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۲۸

 الإفصاح، ص۱۶۶/ کشف الغمهًْ، ج۱، ص۳۲۴/ کشف الیقین، ص۱۲۰/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۰۶/ البرهان/ بحارالأنوار، ج۳۵، ص۴۰۷/ الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۸۱/ المناقب، ج۳، ص۹۲/ نورالثقلین
۳
(زمر/ ۳۳)

الباقر (علیه السلام)- مِنَّا الَّذِی أُحِلَّ لَهُ الْخُمُسُ وَ مِنَّا الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ مِنَّا الَّذِی صَدَّقَ بِهِ وَ لَنَا الْمَوَدَّهًُْ فِی کِتَابِ اللَّهِ عزّوجلّ وَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) الْوَالِدَانِ وَ أَمَرَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهُمَا بِالشُّکْرِ لَهُمَا.

امام باقر (علیه السلام)- آنکه طبق آیه‌ی خمس، مصرف خمس برایش حلال شده است ما اهل بیت هستیم، آنکه قرآن در مورد او فرمود: جاءَ بِالصِّدْقِ از ما است و آنکه در مورد او فرمود صَدَّقَ بِهِ از ماست. و آیه‌ی مودّت در قرآن در مورد ما است و منظور از والدان، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) است و [در سوره‌ی لقمان] به فرزندان این دو پدر، دستور داده که از پدران خود تشکّر کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۲۸

 بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۲

معرفی بیشتر سوره زمر

جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]

مفهوم کلی سوره

خداباورى ؛

دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛

تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛

شب زنده دارى و عبادت .[2]

اسامی سوره

زمر، غُرَف.[3]

علت نام‌گذاری

«سوره زمر»؛ سبب نام‌گذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک‌ و هفتادوسه است .

«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]

تعداد آیات

سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]

تعداد کلمات

سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)

تعداد حروف

سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)

اهداف و آموزه ها

هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:

1. دعوت به توحيد؛

2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]

محتوا و موضوعات

سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:

چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛

مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛

بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛

بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛

و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]

فضائل، خواص و ثواب قرائت

ابى‌بن‌كعب از پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».

هارون‌بن‌خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پرده‌نشين در خيمه ها مى باشد.[10]

محل نزول

همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]

زمان نزول

سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]

فضای نزول

مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.

علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.

راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]

ترتیب در مصحف

سوره زمر در چينش كنونى قرآن سى‌ونهمين سوره به شمار می آید.[14]

ترتیب بر اساس نزول

سوره زمر پنجاه‌ونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)

ارتباط با سوره قبلی

خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.

ویژگی

سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]

سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]

روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]

آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.


[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 179

[2]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 21

[3]همان، ص 23

[4]همان

[5]الكشف و البيان، ج 8، ص 220

[6]همان

[7]همان

[8]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 24

[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359

[10]ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 21، ص 138

[11]همان

[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[13]تفسير احسن‌الحديث، ج 9، ص 259-258

[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136

[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141

[17]التمهید في علوم القرآن، ج1، ص 313

[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 34