ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.
|همانهايى كه به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند. اينانند كه خدايشان هدايت كرده و هم اينانند خردمندان
به سخن گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند؛ اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.
آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند.
آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند.
آن كسانى كه به سخن گوش مىدهند و از بهترين آن پيروى مىكنند، ايشانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده و اينان خردمندانند.
همان کسانی را که قول [نیک و حق] را میشنوند و آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، اینانند که خداوند هدایتشان کرده است و اینانند که خردمندانند
آنان كه سخن را مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، اينانند كسانى كه خداوند راهشان نموده، و ايشانند خردمندان.
آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند.
کسانی که به سخن گوش فرا میدهند، پس بهترینش را پیروی میکنند. اینانند که خدایشان راه نموده و ایشانند، (هم)اینان اندیشمندان خالص.
آنان که میشنوند سخن را پس پیروی میکنند بهترش را آنانند که رهبریشان کرده است خدا و آنانند دارندگان خردها
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18»
آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان.
نکته ها
«طاغوت» به كسى گفته مىشود كه اهل طغيان و تجاوز باشد. «اجتناب» يعنى چيزى را در يك جانب و خود را در جانب ديگر قرار دادن. مراد از انابه به سوى خدا و اجتناب از طاغوت، همان است كه در آية الكرسى مىخوانيم: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» «1»
مراد از عبادت طاغوت، اطاعت از ستمگران و طاغيان است. زيرا در حديثى در تفسير مجمعالبيان مىخوانيم: «من اطاع جبارا فقد عبده» اطاعت از ستمگر، پرستش اوست.
در آيه 18 مىفرمايد: بشارت ده به كسانى كه از احسن پيروى مىكنند و در جاى ديگر سخنِ احسن را دعوت به خدا مىداند، «أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «2» و بهترين
«1». بقره، 256.
«2». فصّلت، 33.
جلد 8 – صفحه 156
دعوتكننده را رسول خدا مىداند. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «1» بنابراين بايد از احسن گفتهها پيروى كرد كه دعوت به خداست و بهترين دعوت به خدا، دعوت پيامبر اوست، پس پيروى از احسن، يعنى پيروى از وحى ودعوتهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله.
پیام ها
1- از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا پرهيز از طاغوتهاست. اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ … فَبَشِّرْ عِبادِ
2- اجتناب از طاغوت، مقدّمه توجّه به خداست. «اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
3- شرط توبه، دورى از طاغوت است واطاعت از طاغوت مانع انابه و توبه است.
«اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
4- بركات انتخاب احسن نامحدود است. (كلمه «بشر» مطلق است تا شامل انواع بشارت بشود).
5- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه به كلام توجّه كنند و دچار شخصيّتزدگى گوينده نشوند. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
6- انسان بايد تحمّل شنيدن سخنان ديگران را داشته باشد و داراى سعه صدر باشد. يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ …
7- اسلام از طرح شدن سخنان ديگران دلهرهاى ندارد. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
8- عقل، حجّت باطنى است و تقليد كوركورانه ممنوع است. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
9- انتخاب احسن مورد توجّه قرآن است. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
10- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه از نظر علمى و منطقى قدرت
«1». يوسف، 108.
جلد 8 – صفحه 157
تشخيص احسن را داشته باشند. يَسْتَمِعُونَ … فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
11- سخنى كه حُسن و خوبى ندارد، شايسته استماع و شنيدن نيست. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
12- به خوب بودن قانع نباشيم، بهتر بودن را دنبال كنيم. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
13- انتخاب احسن بدون توفيق الهى ممكن نيست. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
14- هدايت الهى را تنها كسانى دريافت مىكنند كه براى دست يابى به حقيقت وقت بگذارند و سخنان را گوش دهند. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
15- كسانى كه چشم و گوش بسته مكتبى را مىپذيرند، در حقيقت عاقل نيستند.
«أُولُوا الْأَلْبابِ»
16- تنها راه مطمئن انتخاب آگاهانه است. فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18»
آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان.
نکته ها
«طاغوت» به كسى گفته مىشود كه اهل طغيان و تجاوز باشد. «اجتناب» يعنى چيزى را در يك جانب و خود را در جانب ديگر قرار دادن. مراد از انابه به سوى خدا و اجتناب از طاغوت، همان است كه در آية الكرسى مىخوانيم: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» «1»
مراد از عبادت طاغوت، اطاعت از ستمگران و طاغيان است. زيرا در حديثى در تفسير مجمعالبيان مىخوانيم: «من اطاع جبارا فقد عبده» اطاعت از ستمگر، پرستش اوست.
در آيه 18 مىفرمايد: بشارت ده به كسانى كه از احسن پيروى مىكنند و در جاى ديگر سخنِ احسن را دعوت به خدا مىداند، «أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «2» و بهترين
«1». بقره، 256.
«2». فصّلت، 33.
جلد 8 – صفحه 156
دعوتكننده را رسول خدا مىداند. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «1» بنابراين بايد از احسن گفتهها پيروى كرد كه دعوت به خداست و بهترين دعوت به خدا، دعوت پيامبر اوست، پس پيروى از احسن، يعنى پيروى از وحى ودعوتهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله.
پیام ها
1- از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا پرهيز از طاغوتهاست. اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ … فَبَشِّرْ عِبادِ
2- اجتناب از طاغوت، مقدّمه توجّه به خداست. «اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
3- شرط توبه، دورى از طاغوت است واطاعت از طاغوت مانع انابه و توبه است.
«اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
4- بركات انتخاب احسن نامحدود است. (كلمه «بشر» مطلق است تا شامل انواع بشارت بشود).
5- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه به كلام توجّه كنند و دچار شخصيّتزدگى گوينده نشوند. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
6- انسان بايد تحمّل شنيدن سخنان ديگران را داشته باشد و داراى سعه صدر باشد. يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ …
7- اسلام از طرح شدن سخنان ديگران دلهرهاى ندارد. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
8- عقل، حجّت باطنى است و تقليد كوركورانه ممنوع است. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
9- انتخاب احسن مورد توجّه قرآن است. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
10- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه از نظر علمى و منطقى قدرت
«1». يوسف، 108.
جلد 8 – صفحه 157
تشخيص احسن را داشته باشند. يَسْتَمِعُونَ … فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
11- سخنى كه حُسن و خوبى ندارد، شايسته استماع و شنيدن نيست. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
12- به خوب بودن قانع نباشيم، بهتر بودن را دنبال كنيم. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
13- انتخاب احسن بدون توفيق الهى ممكن نيست. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
14- هدايت الهى را تنها كسانى دريافت مىكنند كه براى دست يابى به حقيقت وقت بگذارند و سخنان را گوش دهند. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
15- كسانى كه چشم و گوش بسته مكتبى را مىپذيرند، در حقيقت عاقل نيستند.
«أُولُوا الْأَلْبابِ»
16- تنها راه مطمئن انتخاب آگاهانه است. فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18»
آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان.
نکته ها
«طاغوت» به كسى گفته مىشود كه اهل طغيان و تجاوز باشد. «اجتناب» يعنى چيزى را در يك جانب و خود را در جانب ديگر قرار دادن. مراد از انابه به سوى خدا و اجتناب از طاغوت، همان است كه در آية الكرسى مىخوانيم: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» «1»
مراد از عبادت طاغوت، اطاعت از ستمگران و طاغيان است. زيرا در حديثى در تفسير مجمعالبيان مىخوانيم: «من اطاع جبارا فقد عبده» اطاعت از ستمگر، پرستش اوست.
در آيه 18 مىفرمايد: بشارت ده به كسانى كه از احسن پيروى مىكنند و در جاى ديگر سخنِ احسن را دعوت به خدا مىداند، «أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «2» و بهترين
«1». بقره، 256.
«2». فصّلت، 33.
جلد 8 – صفحه 156
دعوتكننده را رسول خدا مىداند. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «1» بنابراين بايد از احسن گفتهها پيروى كرد كه دعوت به خداست و بهترين دعوت به خدا، دعوت پيامبر اوست، پس پيروى از احسن، يعنى پيروى از وحى ودعوتهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله.
پیام ها
1- از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا پرهيز از طاغوتهاست. اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ … فَبَشِّرْ عِبادِ
2- اجتناب از طاغوت، مقدّمه توجّه به خداست. «اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
3- شرط توبه، دورى از طاغوت است واطاعت از طاغوت مانع انابه و توبه است.
«اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
4- بركات انتخاب احسن نامحدود است. (كلمه «بشر» مطلق است تا شامل انواع بشارت بشود).
5- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه به كلام توجّه كنند و دچار شخصيّتزدگى گوينده نشوند. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
6- انسان بايد تحمّل شنيدن سخنان ديگران را داشته باشد و داراى سعه صدر باشد. يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ …
7- اسلام از طرح شدن سخنان ديگران دلهرهاى ندارد. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
8- عقل، حجّت باطنى است و تقليد كوركورانه ممنوع است. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
9- انتخاب احسن مورد توجّه قرآن است. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
10- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه از نظر علمى و منطقى قدرت
«1». يوسف، 108.
جلد 8 – صفحه 157
تشخيص احسن را داشته باشند. يَسْتَمِعُونَ … فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
11- سخنى كه حُسن و خوبى ندارد، شايسته استماع و شنيدن نيست. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
12- به خوب بودن قانع نباشيم، بهتر بودن را دنبال كنيم. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
13- انتخاب احسن بدون توفيق الهى ممكن نيست. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
14- هدايت الهى را تنها كسانى دريافت مىكنند كه براى دست يابى به حقيقت وقت بگذارند و سخنان را گوش دهند. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
15- كسانى كه چشم و گوش بسته مكتبى را مىپذيرند، در حقيقت عاقل نيستند.
«أُولُوا الْأَلْبابِ»
16- تنها راه مطمئن انتخاب آگاهانه است. فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18»
آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان.
نکته ها
«طاغوت» به كسى گفته مىشود كه اهل طغيان و تجاوز باشد. «اجتناب» يعنى چيزى را در يك جانب و خود را در جانب ديگر قرار دادن. مراد از انابه به سوى خدا و اجتناب از طاغوت، همان است كه در آية الكرسى مىخوانيم: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» «1»
مراد از عبادت طاغوت، اطاعت از ستمگران و طاغيان است. زيرا در حديثى در تفسير مجمعالبيان مىخوانيم: «من اطاع جبارا فقد عبده» اطاعت از ستمگر، پرستش اوست.
در آيه 18 مىفرمايد: بشارت ده به كسانى كه از احسن پيروى مىكنند و در جاى ديگر سخنِ احسن را دعوت به خدا مىداند، «أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «2» و بهترين
«1». بقره، 256.
«2». فصّلت، 33.
جلد 8 – صفحه 156
دعوتكننده را رسول خدا مىداند. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «1» بنابراين بايد از احسن گفتهها پيروى كرد كه دعوت به خداست و بهترين دعوت به خدا، دعوت پيامبر اوست، پس پيروى از احسن، يعنى پيروى از وحى ودعوتهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله.
پیام ها
1- از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا پرهيز از طاغوتهاست. اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ … فَبَشِّرْ عِبادِ
2- اجتناب از طاغوت، مقدّمه توجّه به خداست. «اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
3- شرط توبه، دورى از طاغوت است واطاعت از طاغوت مانع انابه و توبه است.
«اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
4- بركات انتخاب احسن نامحدود است. (كلمه «بشر» مطلق است تا شامل انواع بشارت بشود).
5- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه به كلام توجّه كنند و دچار شخصيّتزدگى گوينده نشوند. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
6- انسان بايد تحمّل شنيدن سخنان ديگران را داشته باشد و داراى سعه صدر باشد. يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ …
7- اسلام از طرح شدن سخنان ديگران دلهرهاى ندارد. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
8- عقل، حجّت باطنى است و تقليد كوركورانه ممنوع است. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
9- انتخاب احسن مورد توجّه قرآن است. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
10- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه از نظر علمى و منطقى قدرت
«1». يوسف، 108.
جلد 8 – صفحه 157
تشخيص احسن را داشته باشند. يَسْتَمِعُونَ … فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
11- سخنى كه حُسن و خوبى ندارد، شايسته استماع و شنيدن نيست. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
12- به خوب بودن قانع نباشيم، بهتر بودن را دنبال كنيم. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
13- انتخاب احسن بدون توفيق الهى ممكن نيست. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
14- هدايت الهى را تنها كسانى دريافت مىكنند كه براى دست يابى به حقيقت وقت بگذارند و سخنان را گوش دهند. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
15- كسانى كه چشم و گوش بسته مكتبى را مىپذيرند، در حقيقت عاقل نيستند.
«أُولُوا الْأَلْبابِ»
16- تنها راه مطمئن انتخاب آگاهانه است. فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18»
آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان.
نکته ها
«طاغوت» به كسى گفته مىشود كه اهل طغيان و تجاوز باشد. «اجتناب» يعنى چيزى را در يك جانب و خود را در جانب ديگر قرار دادن. مراد از انابه به سوى خدا و اجتناب از طاغوت، همان است كه در آية الكرسى مىخوانيم: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» «1»
مراد از عبادت طاغوت، اطاعت از ستمگران و طاغيان است. زيرا در حديثى در تفسير مجمعالبيان مىخوانيم: «من اطاع جبارا فقد عبده» اطاعت از ستمگر، پرستش اوست.
در آيه 18 مىفرمايد: بشارت ده به كسانى كه از احسن پيروى مىكنند و در جاى ديگر سخنِ احسن را دعوت به خدا مىداند، «أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «2» و بهترين
«1». بقره، 256.
«2». فصّلت، 33.
جلد 8 – صفحه 156
دعوتكننده را رسول خدا مىداند. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «1» بنابراين بايد از احسن گفتهها پيروى كرد كه دعوت به خداست و بهترين دعوت به خدا، دعوت پيامبر اوست، پس پيروى از احسن، يعنى پيروى از وحى ودعوتهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله.
پیام ها
1- از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا پرهيز از طاغوتهاست. اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ … فَبَشِّرْ عِبادِ
2- اجتناب از طاغوت، مقدّمه توجّه به خداست. «اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
3- شرط توبه، دورى از طاغوت است واطاعت از طاغوت مانع انابه و توبه است.
«اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
4- بركات انتخاب احسن نامحدود است. (كلمه «بشر» مطلق است تا شامل انواع بشارت بشود).
5- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه به كلام توجّه كنند و دچار شخصيّتزدگى گوينده نشوند. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
6- انسان بايد تحمّل شنيدن سخنان ديگران را داشته باشد و داراى سعه صدر باشد. يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ …
7- اسلام از طرح شدن سخنان ديگران دلهرهاى ندارد. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
8- عقل، حجّت باطنى است و تقليد كوركورانه ممنوع است. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
9- انتخاب احسن مورد توجّه قرآن است. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
10- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه از نظر علمى و منطقى قدرت
«1». يوسف، 108.
جلد 8 – صفحه 157
تشخيص احسن را داشته باشند. يَسْتَمِعُونَ … فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
11- سخنى كه حُسن و خوبى ندارد، شايسته استماع و شنيدن نيست. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
12- به خوب بودن قانع نباشيم، بهتر بودن را دنبال كنيم. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
13- انتخاب احسن بدون توفيق الهى ممكن نيست. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
14- هدايت الهى را تنها كسانى دريافت مىكنند كه براى دست يابى به حقيقت وقت بگذارند و سخنان را گوش دهند. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
15- كسانى كه چشم و گوش بسته مكتبى را مىپذيرند، در حقيقت عاقل نيستند.
«أُولُوا الْأَلْبابِ»
16- تنها راه مطمئن انتخاب آگاهانه است. فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ
نکته های آیه
۱ – پیامبر(ص)، مأمور ابلاغ بشارت الهى به بندگانى که به سخنان دیگران گوش فرا مى دهند و آن گاه از بهترین آنها پیروى مى کنند. (فبشّر عباد . الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۲ – سخن فاقد حسن و خوبى، شایسته استماع و گوش سپردن نیست. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) به کار رفتن تعبیر «أحسن» (بهترین)، مى تواند گویاى این حقیقت باشد که سخنانى شایسته شنیدن است که در آنها حسنى وجود داشته باشد. در این صورت مى توان از میان آنها، احسن و بهترین را برگزید و از آن پیروى کرد.
۳ – استماع سخنان و برگزیدن آنها، باید به منظور عمل به مقتضیات آنها باشد; نه براى صرف دانایى، سرگرمى فکرى و… . (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) خداوند پس از طرح مسأله استماع سخنان، مسأله اتباع و پیروى کردن از بهترین آنها را یادآور شده است. این مطلب مى تواند گویاى حقیقت یاد شده باشد.
۴ – عمل، فلسفه هرگونه گفت وگوهاى علمى و نظریه پردازى ها است. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۵ – آزادى و اختیار انسان، در عرضه افکار و عقاید و انتخاب صحیح آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) برداشت یاد شده به خاطر این نکته که لازمه شنیدن سخنان، وجود افکار و عقاید گوناگون و آزادى در بیان آنها است و لازمه گزینش بهترین سخنان و پیروى از آنها، وجود آزادى انتخاب است.
۶ – محتواى سخن، ملاک ارزیابى و داورى است، نه گوینده آن. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) از این که خداوند فرمود: از بهترین سخن پیروى کنید نه از بهترین گوینده، مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.
۷ – لزوم جست وجو و نقد و بررسى سخنان و گزینش بهترین آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۸ – انسان، داراى توان تحلیل افکار و عقاید گوناگون و تشخیص و انتخاب بهترین آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۹ – اسلام، برترین عقیده و بهترین سخن در باب دین (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) مقصود از سخن در آیه شریفه و گزینش بهترین سخنان، آن سخنى است که درباره مسائل دینى است. بنابراین مصداق اصلى و مورد نظر بهترین سخن، مکتب اسلام خواهد بود که دین منتخب قرآن است.
۱۰ – انتخاب بهترین عقیده و برترین سخن در باب تعالیم دینى، از ویژگى هاى مؤمنان و خردمندان است. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه در توصیف مؤمنان و خردمندان مى باشد (که در ذیل آیه از آن یاد شده است).
۱۱ – لزوم اجتناب از هرگونه تقلید کورکورانه در علوم و معارف الهى و در گزینش آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۱۲ – لزوم سعه صدر در گفت وگوهاى علمى و در عرصه تضارب افکار و بیان اندیشه هاى گوناگون (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۱۳ – تنها، برگزیدگان و پیروى کنندگان بهترین سخن، از هدایت الهى برخوردارند. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه أُولئک الذین هدیهم اللّه)
۱۴ – شنیدن سخنان و برگزیدن بهترین آنها، تنها راه مطمئن و خردورزانه براى دستیابى به حقایق الهى (الذین یستمعون القول … أُولئک الذین هدیهم اللّه و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۱۵ – بهره مندى از هدایت خاص خداوند، در گرو تلاش و کوشش مناسب براى دریافت حقایق (الذین یستمعون القول … أُولئک الذین هدیهم اللّه) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند انسان هایى که به تلاش براى شنیدن و برگزیدن بهترین سخنان مى پردازند، هدایت یافتگان خود شمرده است. گفتنى است مقصود از هدایت در آیه شریفه، هدایت خاص الهى است; نه هدایت عام که براى همه انسان ها خواهد بود.
۱۶ – تنها، برگزیدگان و پیروى کنندگان بهترین سخن، صاحبان عقل سلیم و خرداند. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه … و أُولئک هم أُولوا الألبب) «لُبّ» (مفرد «ألباب») به معناى عقل سلیم و خرد ناب است. گفتنى است تعریف دو جزء مبتدا (أُولئک) و خبر (هُم) مفید حصر است.
۱۷ – گوش سپردن به سخنان و برگزیدن بهترین آنها، نشانه عقل سلیم و خرد ناب است. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه … و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۱۸ – بهترین و برترین سخن، نشانه حقانیت آن و الزام آور براى انسان (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه … و أُولئک هم أُولوا الألبب) توصیه خداوند به اهل ایمان مبنى برگزیدن و پیروى کردن بهترین سخن، بیانگر این حقیقت است که هرگاه مؤمنان به چنین سخنى دست یافتند، براى آنان حجت و الزام آور خواهد بود.
۱۹ – عقل و خرد ناب، از ابزار و راه هاى شناخت حقایق (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه … و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۲۰ – بشارت خداوند به حق پذیران و صاحبان عقل و خردناب، به داشتن آینده سعادتمندانه (فبشّر عباد . الذین یستمعون القول … و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۲۱ – گوش نسپردن به سخنان و پیروى نکردن از بهترین آنها، موجب خسران و تباهى عمر و خانواده است. (إنّ الخسرین الذین خسروا أنفسهم و أهلیهم … الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه … و أُولئک هم أُولوا الألبب) آیات گذشته در توصیف خاسران بود و آیه مورد بحث، درباره کسانى است که در قطب مخالف زیان کنندگان قرار داشته و در سایه گوش فرا دادن به سخنان و گزینش بهترین آنها، به سعادت نایل شده اند. بنابراین از ارتباط میان آیات یاد شده، به دست مى آید که استماع سخنان و گزینش بهترین آنها موجب سعادت و ترک آن سبب خسران و بدبختى است.
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
الصّادق (علیه السلام)- کُلُ رَایَهًٍْ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.
امام صادق (علیه السلام)- هر پرچمی که پیش از قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برافراشته شود، صاحبش طاغوتی است که بهجای خداوند عزّوجلّ پرستیده میشود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۶
بشارت ده! همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ هِشَامِبْنِالْحَکَمِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ مُوسَیبْنُجَعْفَر (علیه السلام) یَا هِشَامُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَشَّرَ أَهْلَ الْعَقْلِ وَ الْفَهْمِ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب.
امام کاظم (علیه السلام)- هشامبنحکم گوید: امام کاظم (علیه السلام) به من فرمود: ای هشام! خداوند به اهل عقل و فهم در کتاب خود بشارت داده و فرموده است: فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۶
الکافی، ج۱، ص۱۳/ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۳۲/ تحف العقول، ص۳۸۳/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۵، ص۲۰۶/ نورالثقلین
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْقَاسِمِبْنِبُرَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو الزُّبَیْرِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَه … إِنَّ الْإِیمَانَ لَیَتِمُّ وَ یَنْقُصُ وَ یَزِیدُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ الْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ ابْنِ آدَمَ (علیه السلام) وَ قَسَّمَهُ عَلَیْهَا وَ فَرَّقَهُ فِیهَا فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهًٌْ إِلَّا وَ قَدْ وُکِّلَتْ مِنَ الْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِّلَتْ بِهِ أُخْتُهَا فَمِنْهَا قَلْبُهُ الَّذِی بِهِ یَعْقِلُ وَ یَفْقَهُ وَ یَفْهَمُ وَ هُوَ أَمِیرُ بَدَنِهِ الَّذِی لَا تَرِدُ الْجَوَارِحُ وَ لَا تَصْدُرُ إِلَّا عَنْ رَأْیِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهَا عَیْنَاهُ اللَّتَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا وَ أُذُنَاهُ اللَّتَانِ یَسْمَعُ بِهِمَا … وَ فَرَضَ عَلَی السَّمْعِ أَنْ یَتَنَزَّهَ عَنِ الِاسْتِمَاعِ إِلَی مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ أَنْ یُعْرِضَ عَمَّا لَا یَحِلُّ لَهُ مِمَّا نَهَی اللَّهُ عزّوجلّ عَنْهُ وَ الْإِصْغَاءِ إِلَی مَا أَسْخَطَ اللَّهَ عزّوجلّ فَقَالَ فِی ذَلِکَ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ثُمَّ اسْتَثْنَی اللَّهُ عزّوجلّ مَوْضِعَ النِّسْیَانِ فَقَالَ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَ قَالَ فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب … فَهَذَا مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَی السَّمْعِ مِنَ الْإِیمَانِ أَنْ لَا یُصْغِیَ إِلَی مَا لَا یَحِلُّ لَهُ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ مِنَ الْإِیمَانِ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوعمرو زبیری نقل کرده است: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «ایمان میتواند در حدّ کمال باشد و هم نقصانپذیر باشد و هم درحال افزایش»؟ فرمود: «آری! چنین است» گفتم: «چطور»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال ایمان را بر جوارح فرزندان آدم (علیه السلام) واجب گردانید و ایمان را بین اعضاء تقسیم فرمود و برای هریک سهمی معیّن کرد. بخشی از ایمان را به یکی از جوارح اختصاص داده، و هر عضوی تکلیف مخصوصی دارد که عضو دیگر به آن مکلّف نیست، یکی از آن جوارح قلب است که بهوسیلهی آن میفهمد و درک میکند، بدیها و نیکها را از هم تمیز میدهد و خیر و شرّش را در مییابد. قلب امیر و فرمانده جوارح و اعضاء او میباشد، هرچه قلب امر کند اعضاء بدنش اطاعت میکنند و از فرمان او سرپیچی ندارند، یکی از آن اعضاء، دیدگان او هستند که بهوسیلهی آنها اشیاء را نگاه میکند و گوشهایی دارد که بهوسیلهی آنها میشنود … خداوند بر گوش نیز چیزهایی واجب کرده است، و آن این است که نخست گوشهای خود را از آنچه پروردگار حرام کرده است باز دارد، و از منهیّات دوری کند، و به سخنانی که مورد خشم خداوند میگردد گوش فرا ندهد [و از لهویّات و شنیدن سخنان بیفایده خودداری نماید]. خداوند در قرآن فرمود: و خداوند [این حکم را] در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند!. (نساء/۱۴۰) امّا خداوند، آن موردی را که به واسطهی فراموشی، اشتباه کند را استثناء کرده و فرمود: و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!. (انعام/۶۸) و فرمود: فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب. این بود آنچه خداوند بر گوش واجب کرده که باید، از گوش فرا دادن به آنچه که شنیدنش حلال نیست اجتناب کند و اینها عمل گوش میباشد. [و ایمان گوش محسوب میشود] و آن جزئی از ایمان است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۶
الکافی، ج۲، ص۳۵/ بحارالأنوار، ج۶۶، ص۲۵/ العیاشی، ج۱، ص۲۸۲؛ «ان الایمان… کیف ذلک» و «قلبه… یبصر بهما» محذوف/ دعایم الإسلام، ج۱، ص۶ «یعرض عما» محذوف/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۵، ص۱۶۴؛ «ان الایمان… کیف ذلک» محذوف
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ أَمَّا الْإِیمَانُ وَ الْکُفْرُ وَ الشِّرْکُ وَ زِیَادَتُهُ وَ نُقْصَانُهُ فَالْإِیمَانُ بِاللَّهِ تَعَالَی هُوَ أَعْلَی الْأَعْمَالِ دَرَجَهًًْ وَ أَشْرَفُهَا مَنْزِلَهًًْ وَ أَسْنَاهَا حَظّاً فَقِیلَ لَهُ الْإِیمَانُ قَوْلٌ وَ عَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلَا عَمَلٍ فَقَالَ الْإِیمَانُ تَصْدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ وَ هُوَ عَمَلٌ کُلُّهُ وَ مِنْهُ التَّامُّ وَ مِنْهُ الْکَامِلُ تَمَامُهُ وَ مِنْهُ النَّاقِصُ الْبَیِّنُ نُقْصَانُهُ وَ مِنْهُ الزَّائِدُ الْبَیِّنُ زِیَادَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی مَا فَرَضَ الْإِیمَانَ عَلَی جَارِحَهًٍْ مِنْ جَوَارِحِ الْإِنْسَانِ إِلَّا وَ قَدْ وُکِلَتْ بِغَیْرِ مَا وُکِلَتْ بِهِ الْأُخْرَی فَمِنْهَا قَلْبُهُ الَّذِی یَعْقِلُ بِهِ وَ یَفْقَهُ وَ یَفْهَمُ وَ یَحِلُّ وَ یَعْقِدُ وَ یُرِیدُ وَ هُوَ أَمِیرُ الْبَدَنِ وَ إِمَامُ الْجَسَدِ الَّذِی لَا تُورَدُ الْجَوَارِحُ وَ لَا تَصْدُرُ إِلَّا عَنْ رَأْیِهِ وَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ مِنْهَا لِسَانُهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ مِنْهَا أُذُنَاهُ اللَّتَانِ یَسْمَعُ بِهِمَا … وَ أَمَّا مَا فَرَضَهُ عَلَی الْأُذُنَیْنِ فَالِاسْتِمَاعُ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ الْإِنْصَاتُ إِلَی مَا یُتْلَی مِنْ کِتَابِهِ وَ تَرْکُ الْإِصْغَاءِ إِلَی مَا یُسْخِطُهُ فَقَالَ سُبْحَانَه … فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب.
امام علی (علیه السلام)- ایمان و کفر و شرک و کم و زیادی آنها از این قرار است، ایمان به خداوند از لحاظ مرتبه و درجه، بالاترین اعمال میباشد و در مرتبهی عالی و بالا قرار دارد، [و گرامیتر از آن مقامی نیست] و بهرهاش از همه افزونتر است. گفته شد: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! ایمان، گفتار و کردار باهم است و یا تنها گفتار میباشد»؟ فرمود: «ایمان گواهی به قلب، و اعتراف در زبان و عمل به اعضاء و جوارح میباشد، ایمان همهاش عمل است، ایمان گاهی کامل و گاهی نیمهی کامل و زمانی ناقص و گاهی هم زائد است، بهطوری که این نقصان و زیادت به وضوح دیده میشود. خداوند متعال برای هریک از اعضاء و جوارح انسانی وظیفهای از ایمان را معیّن کرده است که این وظیفه به عضوی دیگر ارتباط ندارد، یکی از آنها قلب آدمی است که بهوسیلهی آن مسائل را درک میکند و فهم و شعور میکند، و مشکلات را حل مینماید و تصمیم میگیرد. قلب امیر و فرمانده بدن است، و هر کاری که سایر اعضاء و جوارح انجام میدهند به دستور قلب انجام میگردد و امر و نهی در بدن بهوسیلهی قلب انجام میشود و اعضاء مطیع قلب هستند و دستورات او را به کار میگیرند. یکی از آن جوارح، زبان است که با آن سخن میگوید، و دیگر گوش است که با آن میشنود … واجبات گوش شنیدن یاد خداوند و گوشدادن به تلاوت آیات قرآن، و خودداری از شنیدن آنچه خداوند را به خشم میآورد است، که خداوند میفرماید: … فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۸
بحارالأنوار، ج۶۶، ص۷۳/ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۵۱/ مستدرک الوسایل، ج۱۱، ص۱۴۶؛ «اما الایمان… فرض الایمان علی» محذوف
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی وَصِیَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِبْنِالْحَنَفِیَّهًِْ (رحمة الله علیه) یَا بُنَیَّ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ فَرَضَ عَلَی جَوَارِحِکَ کُلِّهَا فَرَائِضَ یَحْتَجُّ بِهَا عَلَیْکَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ یَسْأَلُکَ عَنْهَا وَ ذَکَّرَهَا وَ وَعَظَهَا وَ حَذَّرَهَا وَ أَدَّبَهَا وَ لَمْ یَتْرُکْهَا سُدًی … ثُمَّ خَصَّ کُلَّ جَارِحَهًٍْ مِنْ جَوَارِحِکَ بِفَرْضٍ وَ نَصَّ عَلَیْهَا فَفَرَضَ عَلَی السَّمْعِ أَنْ لَا تُصْغِیَ بِهِ إِلَی الْمَعَاصِی فَقَالَ عزّوجلّ فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب.. فَهَذَا مَا فَرَضَ اللَّهُ عزّوجلّ عَلَی السَّمْعِ وَ هُوَ عَمَلُه.
امام علی (علیه السلام)- امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصیّتش به فرزندش محمّدبنحنفیّه (فرمود: «فرزند عزیزم آنچه را نمیدانی مگوی، بلکه همگی آنچه را که میدانی نیز مگوی، زیرا خدای تعالی بر کلّیهی اعضاء تو وظایف و واجباتی را مقرّر و مفروض داشته است که در روز قیامت بهوسیلهی آنها بر تو احتجاج میکند، و از آنها سؤال مینماید. و آن اعضاء را تذکّر داده، موعظه کرده، برحذر داشته، تأدیب نموده و آنها را بیهوده رها نکرده است … خداوند هر عضو از اعضای تو را موظّف به انجام کار خاصّی کرده و در آیات قرآن بر آن تاکید کرده؛ بر گوش واجب کرده که به آنچه معصیت خداوند است گوش ندهد و فرموده: فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب … این، همان چیزی است که خداوند برگوش واجب فرموده و این کار، از وظایف و اعمال گوش است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۸
من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۶/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۵، ص۱۶۸
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیبَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … قَالَ هُمُ الْمُسَلِّمُونَ لآِلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) الَّذِینَ إِذَا سَمِعُوا الْحَدِیثَ لَمْ یَزِیدُوا فِیهِ وَ لَمْ یَنْقُصُوا مِنْهُ جَاءُوا بِهِ کَمَا سَمِعُوهُ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی کلام خداوند عزّوجلّ: الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب پرسیدم، ایشان فرمود: «آنان کسانی هستند که به امر خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله) گردن نهادند و چون حرفهای آنان (ائمّه (علیهم السلام)) را شنیدند، چیزی بر آن نیافزودند و چیزی از آن نکاستند و آن را همانطور که شنیدند، نقل کردند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۱۰
الکافی، ج۱، ص۳۹۱/ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۵۸ و مستدرک الوسایل، ج۱۷، ص۲۹۹ و الاختصاص، ص۵؛ «بتفاوت یسیر»/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۰۲ / وسایل الشیعهًْ، ج۲۷، ص۸۲/ نورالثقلین/ البرهان
الهادی (علیه السلام)- مِمَّا أَجَابَ بِهِ أَبُوالْحَسَنِ عَلِیُّبْنُمُحَمَّدٍالْعَسْکَرِیُّ (علیه السلام) فِی رِسَالَتِهِ إِلَی أَهْلِ الْأَهْوَازِ حِینَ سَأَلُوهُ عَنِ الْجَبْرِ وَ التَّفْوِیض … قَالَ (علیه السلام) فَإِنْ قَالُوا مَا الْحُجَّهًُْ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ قُلْنَا فَعَلَی مَجَازِ هَذِهِ الْآیَهًِْ یَقْتَضِی مَعْنَیَیْنِ أَحَدُهُمَا أَنَّهُ إِخْبَارٌ عَنْ کَوْنِهِ تَعَالَی قَادِراً عَلَی هِدَایَهًِْ مَنْ یَشَاءُ وَ ضَلَالَهًِْ مَنْ یَشَاءُ وَ لَوْ أَجْبَرَهُمْ عَلَی أَحَدِهِمَا لَمْ یَجِبْ لَهُمْ ثَوَابٌ وَ لَا عَلَیْهِمْ عِقَابٌ عَلَی مَا شَرَحْنَاهُ وَ الْمَعْنَی الْآخَرُ أَنَّ الْهِدَایَهًَْ مِنْهُ التَّعْرِیفُ کَقَوْلِهِ تَعَالَی وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی وَ لَیْسَ کُلُّ آیَهًٍْ مُشْتَبِهَهًًْ فِی الْقُرْآنِ کَانَتِ الْآیَهًُْ حُجَّهًًْ عَلَی حُکْمِ الْآیَاتِ اللَّاتِی أُمِرَ بِالْأَخْذِ بِهَا وَ تَقْلِیدِهَا وَ هِیَ قَوْلُهُ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّالْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ … وَ قَالَ فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ.
امام هادی (علیه السلام)- از جمله جوابهایی که امام عسکری (علیه السلام) در نامهاش به اهل اهواز در آن زمان که از او دربارهی جبر و تفویض پرسیده بودند داد [این بود که فرمود] … «اگر بگویید: دلیل در این کلام خداوند تعالی: ولی خدا هرکس را بخواهد [و شایسته بداند] گمراه، و هرکس را بخواهد [و لایق بداند] هدایت میکند! [به گروهی توفیق هدایت داده، و از گروهی سلب میکند]!. (نحل/۹۳) و آیاتی که شبیه آن است، چیست»؟ میگوییم: «بر طبق مجاز (معنای غیر حقیقی) این آیه، دو معنا را اقتضا میکند که یکی از آنها خبر میدهد از اینکه خدا بر هدایتکردن هرکس که بخواهد و گمراهکردن هرکس که بخواهد، تواناست ولی اگر آنها را بر یکی از آن دو [هدایت و گمراهی] مجبور سازد براساس آنچه که شرح دادیم نه ثوابی برای آنها میباشد و نه عذابی بر آنها. و معنای دیگر [معنای دوّم] این است که هدایت از جانب خدا، همان تعریف [شناساندن راه] است مثل این کلام خداوند متعال: امّا ثمود را هدایت کردیم، ولی آنها نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند. (فصلت/۱۷) و هیچ آیهی متشابهای در قرآن نیست که دلیل باشد بر حکم آیاتی که به اجرای دستورات آنها و تقلید از اوامر آنها دستور داده شده است (آیه متشابه نمیتواند دلیل بر حکم آیهی محکم باشد بلکه برعکس است یعنی آیه محکم، تبیینکنندهی آیه متشابه است) و این همان کلام خداوند است: او کسی است که این کتاب [آسمانی] را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن] است که اساس این کتاب میباشد [و هرگونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف میگردد]. و قسمتی از آن، «متشابه» است [آیاتی که به خاطر بالابودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اوّل، احتمالات مختلفی در آن میرود ولی با توجّه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار میگردد]. امّا آنها که در قلوبشان انحراف است، بهدنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزی کنند [و مردم را گمراه سازند] و تفسیر [نادرستی] برای آن میطلبند درحالیکه تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند. [آنها که بهدنبال فهم و درکِ اسرارِ همهی آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی] میگویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست». و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند [و این حقیقت را درک نمیکنند]. (آل عمران/۷) و فرمود: فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۱۰
بحارالأنوار، ج۵، ص۲۴/ الاحتجاج، ج۲، ص۴۵۳/ تحف العقول، ص۴۷۴؛ «بتفاوت یسیر»/ البرهان
الصّادقین (علیها السلام)- أَنْتُمْ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ مَنْ أَطَاعَ جَبَّاراً فَقَدْ عَبَدَهُ.
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)- شما (شیعیان) هستید که از پرستش طاغوت اجتناب ورزیدید؛ هرکس ستمگری را اطاعت کند او را پرستیده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۱۲
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۰۲/ نورالثقلین/ البرهان؛ «من اطاع فقد عبده» محذوف
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- اللَّهُمَّ إِنَّکَ بَشَّرْتَنِی عَلَی لِسَانِ نَبِیِّکَ (صلی الله علیه و آله) فَقُلْتَ فَبَشِّرْعِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ وَ قُلْتَ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ اللَّهُمَّ وَ إِنِّی بِکَ مُؤْمِنٌ وَ بِجَمِیعِ أَنْبِیَائِکَ (علیهم السلام) فَلَا تَقِفْنِی بَعْدَ مَعْرِفَتِهِمْ مَوْقِفاً تَفْضَحُنِی بِهِ عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ بَلْ قِفْنِی مَعَهُمْ وَ تَوَفَّنِی عَلَی التَّصْدِیقِ بِهِمْ فَإِنَّهُمْ عَبِیدُکَ وَ أَنْتَ خَصَصْتَهُمْ بِکَرَامَتِکَ وَ أَمَرْتَنِی بِاتِّبَاعِهِم.
امام علی (علیه السلام)- خداوندا! تو با زبان رسولت [توسط قرآن] مرا بشارت دادهای و فرمودی: و به کسانی که ایمان آوردهاند بشارت ده که برای آنها، سابقه نیک (و پاداشهای مسلّم) نزد پروردگارشان است (یونس/۲) خداوندا! من به تو و به جمیع پیغمبران تو ایمان دارم، پس چنان مکن که بعد از معرفت ایشان مرا در جایگاهی قرار دهی که نزد خلایق رسوا گردم. بلکه مرا با پیغمبرانت محشور کن و مرا درحالیکه آنها را تأیید و تصدیق میکنم از دنیا ببر که آنها بندهی تو هستند و تو با کرم خود، آنها را مخصوص گرداندی و مرا امر کردی که از آنها تبعیت کنم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۱۲
من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۷
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیبَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَوْلَ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ قَالَ هُوَ الرَّجُلُ یَسْمَعُ الْحَدِیثَ فَیُحَدِّثُ بِهِ کَمَا سَمِعَهُ لَا یَزِیدُ فِیهِ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیه: الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ پرسیدم. حضرت فرمود: «منظور مردیست که حدیثی [از ما] را بشنود سپس آن را چنانکه شنیده بیکم و زیاد باز گوید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۱۲
الکافی، ج۱، ص۵۱/ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۶۴/ منیهًْ المرید، ص۳۷۳/ وسایل الشیعهًْ، ج۲۷، ص۷۹/ نورالثقلین/ البرهان
الباقر (علیه السلام)- {تُحَفُ العُقُول} وَ حَضَرَهُ ذَاتَ یَوْمٍ جَمَاعَهًٌْ مِنَ الشِّیعَهًِْ فَوَعَظَهُمْ وَ حَذَّرَهُمْ وَ هُمْ سَاهُونَ لَاهُونَ فَأَغَاظَهُ ذَلِکَ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیْهِمْ فَقَالَ إِنَّ کَلَامِی لَوْ وَقَعَ طَرَفٌ مِنْهُ فِی قَلْبِ أَحَدِکُمْ لَصَارَ مَیِّتاً أَلَا یَا أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ ذُبَاباً بِلَا مِصْبَاحٍ کَأَنَّکُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَهًٌْ وَ أَصْنَامٌ مَرِیدَهًٌْ أَ لَا تَأْخُذُونَ الذَّهَبَ مِنَ الْحَجَرِ أَ لَا تَقْتَبِسُونَ الضِّیَاءَ مِنَ النُّورِ الْأَزْهَرِ أَ لَا تَأْخُذُونَ اللُّؤْلُؤَ مِنَ الْبَحْرِ خُذُوا الْکَلِمَهًَْ الطَّیِّبَهًَْ مِمَّنْ قَالَهَا وَ إِنْ لَمْ یَعْمَلْ بِهَا فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ.
امام باقر (علیه السلام)- [در تحف العقول آمده است:] روزی گروهی از شیعیان خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدند. امام آنها را پند و اندرز داد و از خدا ترسانید؛ ولی ایشان سرگرم خود بودند و سخنان امام (علیه السلام) را به بازیچه میگرفتند. امام باقر (علیه السلام) خشمگین شد. مدّتی سر به زیر افکند سپس سر برداشته فرمود: «اگر مقداری از سخنان من در یکی از شما اثر واقعی خود را بگذارد از ناراحتی میمیرد، ای مجسّمههای بدون روح و ای مگسهای بدون چراغ، شما همانند چوبهای تراشیده شده هستید که بر دیوار تکیه داده شده و همچون بتهای تراشیده شده هستید. مگر طلا را از سنگ استخراج نمیکنید؟ مگر روشنایی را از نور درخشان نمیگیرید؟ مگر مروارید را از دریا خارج نمیکنید؟ سخن پاک را از هرکه میگوید بگیرید گرچه خود او عمل به آن نکند خداوند در این آیه میفرماید: الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۱۲
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141