ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
بگو: «ای بندگان من که ایمان آوردهاید! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! برای کسانی که در این دنیا نیکی کردهاند پاداش نیکی است! و زمین خدا وسیع است، (اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند!
|بگو: اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! از پروردگارتان بپرهيزيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند [پاداش] خوبى هست، و زمين خدا وسيع است [از مهاجرت نترسيد]. بىترديد پاداش شكيبايان بىحساب و به طور كامل داده مىشود
بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، از پروردگارتان پروا بداريد. براى كسانى كه در اين دنيا خوبى كردهاند، نيكى خواهد بود، و زمين خدا فراخ است. بىترديد، شكيبايان پاداش خود را بىحساب [و] به تمام خواهند يافت.»
(ای رسول ما، از قول من به امت) بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، خدا ترس و پرهیزکار باشید، که آنان که متّقی و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویی و خوشی است، و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانی ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیاری دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.
بگو: ای بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا کنید. برای کسانی که در این دنیا اعمال شایسته انجام داده اند، پاداش نیکی است و زمین خدا گسترده است [بر شماست از سرزمینی که دچار مضیقه دینی هستید به سرزمینی دیگر مهاجرت کنید]. فقط شکیبایان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.
بگو: اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، از پروردگارتان بترسيد. براى آنان كه در حيات اينجهانى نيكى كردهاند، پاداش نيك است. و زمين خدا پهناور است. مزد صابران بىحساب و كامل ادا مىشود.
بگو ای بندگان مؤمن من از پروردگارتان پروا کنید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کنند، پاداش نیکوست، و زمین خدا گسترده است [از هجرت مهراسید] همانا پاداش شکیبایان بیحساب و به تمامی داده خواهد شد
بگو: اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، از پروردگار خويش پروا كنيد. براى آنان كه در اين جهان نيكى كردهاند پاداش نيكوست. و زمين خدا فراخ است- از سرزمين كفرى كه شما را از خداپرستى باز مىدارند هجرت كنيد-. همانا به شكيبايان مزدشان را تمام و بىشمار- يا بىحسابرسى و بازخواست- بدهند.
(ای پیغمبر! از سوی من به مردمان) بگو: ای بندگان مؤمن من! از (عذاب) پروردگارتان (خویشتن را) بپرهیزید. کسانی که نیکی کنند، در همین جهان بدیشان نیکی میشود. (در مراکز کفر و شرک و ظلم و غرق در گناه زندگی نکنید و پستی و خواری را نپذیرید و هجرت را پیشه سازید). زمین خداوند وسیع و فراخ است (و در دیار غربت شکیبائی کنید). قطعاً به شکیبایان اجر و پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود.
بگو: «ای بندگان من که ایمان آوردید! پروردگارتان را پروا بدارید. برای کسانی که در این دنیا خوبی کردهاند نیکی است، و زمین خدا (برای تقوی) فراخ است. فقط شکیبایان پاداش خود را بیحساب خواهند یافت.»
بگو ای بندگان من که ایمان آوردید بترسید پروردگار خویش را آنان را که نکوئی کردند در این دنیا خوبی است و زمین خدا است پهناور جز این نیست که پاداش داده شوند شکیبایان مزد خویش را بیشمار
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»
بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! از پروردگارتان پروا كنيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند نيكى است، و زمين خدا بزرگ است، (پس اگر در منطقهاى براى حفظ ايمان و تقوا و كار نيك در فشاريد، هجرت نماييد). همانا صابران پاداش خود را بى حساب به طور كامل دريافت مىدارند.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: براى گروهى در قيامت پروندهاى گشوده نمىشود و آنان بدون سؤال و جواب به بهشت مىروند، سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» «1»
پیام ها
1- در دعوت ديگران به كار نيك، به مخاطب كرامت دهيد. «يا عِبادِ»
2- ايمان به تنهايى كافى نيست و بايد همراه تقوا و دورى از گناه باشد. «آمَنُوا- اتَّقُوا»
3- كار نيكى ارزش دارد كه از اهل ايمان و تقوا باشد. آمَنُوا اتَّقُوا … أَحْسَنُوا
4- خداوند، در كارهاى نيك مقابله به مثل مىكند. لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا … حَسَنَةٌ (چنانكه در آيات ديگر نيز مىفرمايد: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ» «2» اگر نيكى كنيد به خودتان نيكى كردهايد. «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» «3» آيا پاداش احسان جز احسان است.)
5- گاهى حفظ تقوا مستلزم هجرت است. آمَنُوا اتَّقُوا … أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». اسراء، 7.
«3». الرحمن، 60.
جلد 8 – صفحه 152
6- هجرت، مقدّمهى دريافت الطاف الهى است. أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ … أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ
7- هجرت، صبر و مقاومت لازم دارد. «أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا: بگو اى پيغمبر اى بندگان من آنانكه ايمان آوردهاند به وحدانيت من و نبوت تو، اتَّقُوا رَبَّكُمْ: بپرهيزيد و بترسيد پروردگار خود را از مخالفت، لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا: مر آنان را كه اعمال نيكو و پسنديده بجا آورند، فِي هذِهِ الدُّنْيا: در اين دنيا يا احسان نمودهاند به غير خود از اعطاء به صدقات واجبه و مستحبه و غير آن، حَسَنَةٌ: مثوبتى نيكو در نشأه آخرت كه آن بهشت و خلود در آنست. و به جهت مبالغه در فعل طاعات فرمايد: وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ: و زمين خدا وسعت دارد، يعنى اگر متعذر يا متعسر باشد كه در وطن خود عبادت كنيد و اظهار شعائر اسلام نمائيد، بايد كه از آنجا مهاجرت كنيد و خود را به بلاد اسلام رسانيد.
نزد بعضى آيه در باره جعفر بن ابى طالب و اصحاب او نازل شد كه از مكه وطن مألوف خود براى حفظ دين مهاجرت نمودند، لكن آيه عام است نسبت به اهل ايمان كه از بلاد شرك جلاى وطن نموده به بلاد اسلام توجه و فارغ البال به وظايف دينى مشغول شوند. و چون اين قسمت موجب مشقت و تحمل زحمت است لذا فرمايد:
إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ: جز اين نيست كه بتمام و كمال داده مىشود صبر كنندگان بر مهاجرت، أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ: اجر ايشان بيشمار، يعنى از بسيارى ثواب ممكن نباشد شماره آن نمايند.
اصبغ بن نباته روايت كند كه با حضرت امير المؤمنين عليه السلام به عيادت امام حسين عليه السلام رفتم، امير فرمود: چگونه اى يابن رسول اللّه؟ گفت:
الحمد للّه خود را بهتر مىيابم، بعد فرمود مرا بنشانيد. چون او را نشاندند فرمود:
شنيدم از جدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يا بنىّ انّ فى الجنّة شجرة يقال لها شجرة البلوى يؤتى باهل البلاء و لا ينصب لهم ميزان و لا ينشر لهم ديوان، بل يصبّ عليهم الاجر: اى پسر من بدرستى كه در بهشت درختى است آن را شجرة البلوى گويند، نامزد اهل بلا باشد، نصب ننمايند براى ايشان ميزان اعمال و نشر نكنند
جلد 11 – صفحه 228
براى آن ديوان، بلكه مزد صبر را بر ايشان ريزان سازند، بعد تلاوت فرمود: «انما يوفّى الصّابرون …» «1»
شأن نزول:
كفار قريش به حضرت عرض كردند تو را چه بر آن داشته كه اقتدا به اشراف قوم خود نكنى و دين جديدى تاسيس كنى؛ آيه شريفه نازل شد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6» إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «7» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ «8» أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9» قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»
ترجمه
آفريد شما را از يك تن پس آفريد از او زنش را و ايجاد كرد براى شما از چهارپايان هشت جفت مىآفريند شما را در شكمهاى مادرانتان آفريدنى بعد از آفريدنى در تاريكيهاى سه گانه اينست خداوند پروردگار شما مر او را است پادشاهى نيست خدائى جز او پس كجا برگردانده ميشويد
اگر نا سپاسى
جلد 4 صفحه 485
كنيد پس همانا خدا بىنياز است از شما و نمىپسندد براى بندگان خود ناسپاسى را و اگر شكر كنيد مىپسندد آنرا براى شما و برنميدارد بردارنده بار گرانى بار گران ديگرى را پس بسوى پروردگار شما است بازگشت شما پس خبر ميدهد شما را بآنچه كه ميكرديد همانا او دانا است بآنچه در سينهها است
و چون برسد بانسان بدحالى و گزندى ميخواند پروردگارش را بازگشت كنان بسوى او پس چون ببخشد باو نعمتى از خود فراموش ميكند آنچه را كه بود ميخواند براى دفع آن از پيش و قرار ميدهد براى خدا همتايانى تا گمراه كند از راه او بگو برخوردار باش بكفر خود اندكى همانا تو از اهل آتشى
آيا كسيكه او عبادت كننده است در اوقات شب سجدهكنان و ايستاده بيم دارد از سراى آخرت و اميد دارد رحمت پروردگار خود را بگو آيا يكسانند آنانكه ميدانند و آنها كه نميدانند جز اين نيست كه پند ميگيرند خردمندان
بگو اى بندگان من كه گرويديد بترسيد از پروردگارتان براى آنانكه نيكى كردند در اين جهان نيكى است و زمين خدا وسيع است جز اين نيست كه تمام داده ميشود به صبر كنندگان پاداششان بيشمار.
تفسير
خداوند منّان در مقام بيان قدرت و نعمت خود ميفرمايد كه خلق فرمود شما را از يكنفر كه حضرت آدم ابو البشر باشد پس آفريد از فاضل طينت او جفتش حوّاء را كه شرح آن مفصّلا در اوّل سوره نساء گذشت و نيز خلق فرمود براى شما از شتر و گاو و گوسفند و بز هشت جفت چنانچه در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از انزال خدا در اين آيه خلق او است آنها را و اين براى آنستكه فيض از عالم غيب نازل و بعالم شهود ميرسد و باران از آسمان ميآيد و گياه ميرويد و حيوان از آن متولد ميشود و لفظ ثمّ بمناسبت تراخى خلق حوا است از خلق آدم عليه السّلام كه مستفاد از كلام است نه خلق بنى آدم و مراد از جفت نر و ماده هر يك از اين چهار نوع حيوان است باعتبار دو صنف اهلى و وحشى از گاو و گوسفند و بز و دو صنف عراب و بختى از شتر يا مراد هر يك از نر و ماده آن چهار نوع است باعتبار آنكه هر يك جفت ديگر است يا مراد صنف است چون نر و ماده هر حيوانى دو صنف از آن حيوانند و در هر حال مراد همان هشت جفت
جلد 4 صفحه 486
مذكور در سوره انعام است كه بعضى از اخبار دالّه بر معناى اوّل آنجا گذشت و خداوند خلق مىفرمايد شما را در شكمهاى مادرانتان خلقى بعد از خلقى از نطفه و علقه و مضغه و استخوانهاى برهنه از گوشت و پوشيده شده بآن و خلق آخر كه آن انسان كامل است و اشرف مخلوقات كه اگر خود را بمقام لايق خويش برساند از ملك برتر شود و اين مراتب را در سه تاريكى سير مينمايد كه تاريكى شكم و تاريكى رحم و تاريكى مشيمه باشد چنانچه در مجمع از امام باقر عليه السّلام و در توحيد از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده و مشيمه پوستى است كه در رحم روى بچه كشيده شده اين چنين قادر مقتدرى خداوند و پروردگار شما است و مالكيّت ملك وجود اختصاص باو دارد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن او است و معبود بحقّى جز او نيست و با اينهمه جهات استحقاق براى پرستش و ستايش چگونه از او منصرف ميشويد و بپرستش جماداتيكه بهيچ وجه لياقت ندارند مىپردازيد و اگر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كبرياش ننشيند گرد چون او بىنياز از مردم و عبادت آنها و مأمون از معصيتشان است ولى راضى بكفر آنها نيست چون ميداند براى آنها ضرر دارد خداوند بندگان خود را دوست دارد و از پدر و مادر مهربان بآنها مهربانتر است و ارحم الرّاحمين است چگونه راضى ميشود بندگانش در دنيا بمضارّ كفر گرفتار و در آخرت به تبعات آن دچار شوند و اگر شكرگزارى نمايند از نعم بىپايان او باطاعت و ترك معصيت مىپسندد آن شكرگزارى را از آنها و خشنود ميشود بآن چون سعادت دنيا و آخرت آنها در آن است بيشتر از پدر مهربانى كه راضى و خشنود ميشود از پسرى كه تحصيل ميكند موجبات ترقّى و تعالى و خوشبختى خود را و قمّى ره فرموده مراد از كفر در اينجا كفران نعمت است و در محاسن نقل نموده كه كفر اينجا خلاف مذهب حقّ و شكر ولايت و معرفت است و هيچ كس بار گران ديگرى را بدوش نميگيرد يعنى هر كس كه گناهى بر گردن دارد ضررش بخودش ميرسد نه بغير و بازگشت همه در قيامت بحكم خدا است پس آگاه ميكند آنها را از اعمال خوب و بدشان بمحاسبه و مجازات حتى نيّتهاى قلبى و ارادات باطنى بندگان را كه بارز نشده و در كمون سينه آنها مانده است خدا ميداند و با آنها حساب ميكند اگرچه بر آنها عقاب نفرمايد و تحقيق اينمعنى در ذيل آيه
جلد 4 صفحه 487
شريفه إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ گذشت و چون در كمون ذات هر كس اعتراف بتوحيد حقّ وجود دارد نهايت آنكه هوى و هوس نفسانى و تمايلات شهوانى منصرف مينمايد شخص را از عمل بمقتضاى آن وقتى كه بانسان گزند و ضرر و بلا و محنتى برسد قهرا متوجه بخدا ميشود و تضرّع و زارى ميكند و رفع آن بلا را از او ميخواهد و چون تفضّل و احسان الهى شامل حال او گشت و متنعّم بنعمت حق شد فراموش ميكند آن گرفتارى خود را كه براى رفع آن متوسل بعنايت الهى شده بود يا آن دعا و تضرّع و زارى خود را كه بدرگاه خدا ميكرد پيش از رفع بلا و قرار ميدهد براى خداوند امثال و اقرانى در عبادت و اطاعت از بتها و بندگان خدا تا در نتيجه گمراه شود و گمراه كند خلقى را از راه خدا پرستى و اين بسيار صفت بدى است چون انسان بايد در هيچ حال احوال سابقه خود را فراموش نكند و اگر از كسى در وقت گرفتارى باو خيرى رسيد در زمان وسعت در نظر داشته باشد و اگر بتواند تلافى كند و بايد بچنين شخصى گفت چند روزى از اين ناشكرى خود و كفران نعمت الهى در دنيا بهرهبردارى كن كه بالاخره تو از اهل آتش جهنمى و بايد بسوزى در آن و آيا چنين شخصى خوبست يا كسيكه در ساعاتى از شب مشغول بنماز و قنوت و سجود و قيام در پيشگاه الهى است از ترس عذاب قيامت و اميد برحمت خدا كه بهترين حالات اهل ايمان است چنانچه در علل از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل شده كه مراد نماز شب است و آيا كسانيكه داراى ايمان و اعتقاد بصدق وعده حق ميباشند مساوى هستند در فضيلت و شرافت و سعادت دنيا و آخرت با كسانيكه متزلزل و شاك و جاهل و غافلند و در روايات ائمه اطهار قانت در آناء ليل بامير المؤمنين عليه السّلام و متمتّع بكفر خود قليلا بمخالف او و كسيكه نسبت سحر به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله ميداد و متضرّر ميشد و توبه ميكرد و فراموش مينمود و شكّاك بود تأويل شده است و الّذين يعلمون را بخودشان و الّذين لا يعلمون را بدشمنانشان و اولو الالباب را بشيعيانشان تفسير فرمودهاند و معلوم است كه تذكّر و اتّعاظ باين مواعظ و نصايح مخصوص باهل ايمان و عقول صافيه از كدورات است و در اينجا از امام حسن مجتبى عليه السّلام نقل شده و نيز قمى ره فرموده كه مراد از اولو الالباب
جلد 4 صفحه 488
اولو العقول است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه اهل ايمان را امر بتقوى و اطاعت خدا فرمايد و نويد دهد ايشان را بآنكه كسيكه در دنيا خوبى كند خواه در باره خود بعبادت و اطاعت خدا و خواه در باره غير بدستگيرى و اعانت خداوند باو در دنيا و آخرت جزاى خير عنايت خواهد فرمود و جزاى خير در دنيا از قبيل صحّت و عافيت و امنيّت و اطمينان قلب بمواعيد الهيه است و براى جزاى دنيوى كه عطا فرموده از اجر اخروى او كاسته نخواهد شد و اگر در بلدى نتواند بوظائف دينى خود قيام نمايد و مهاجرت كند از آن بلد خداوند كفالت امور او را خواهد نمود و چون او كار خوبى كرده خدا هم جزاى خوب در دنيا و آخرت باو خواهد داد و چون او صبر نموده بر اطاعت خدا و مشقت هجرت از وطن و توقف در غربت خداوند باو بقدرى اجر ميدهد كه كسى از عهده حساب آن نمىتواند بيرون آيد و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود كه وقتى منتشر شود و منصوب گردد ديوانها و ميزانهاى اعمال منتشر نشود و منصوب نگردد براى اهل بلا ديوان و ميزانى و اين آيه را تلاوت نمود و در كافى از آن حضرت بدخول اهل صبر در بهشت بدون حساب تفسير شده است و كلمه يرضه در اصل يرضاه بوده است و الف در جواب شرط بجزمى ساقط شده است و باشباع ضمّه و سكونها نيز قرائت نمودهاند و ليضلّ عن سبيله بفتح يا نيز قرائت شده و در هر حال لام براى بيان عاقبت است نه تعليل و تخويل اعطاء تفضلى است كه از باب استحقاق نباشد و ظاهرا مراد از نسيان منظور نداشتن باشد نه فراموشى واقعى و اللّه اعلم
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُم لِلَّذِينَ أَحسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنيا حَسَنَةٌ وَ أَرضُ اللّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ «10»
بفرما ببندگان من اي بندگان من كساني که ايمان آورديد بپرهيزيد از مخالفت پروردگار خود و متقي شويد از براي كساني که احسان كردند و نيكي نمودند در اينکه دنيا حسنه براي آنها ثبت ميشود و زمين خدا وسعت دارد هر جا بخواهيد ميتوانيد برويد جز اينکه نيست که خداوند ايفاء ميفرمايد صبر كنندهگان را- اجر آنها را بدون حساب.
قُل يا عِبادِ عبادي بوده كسره بجاي يا است و اينکه يك نوع عنايتيست که خداوند مؤمنين را ببندگي پذيرفته و ياد ميكند.
الَّذِينَ آمَنُوا بايمان تنها قناعت نكنيد ايمان خود را مقرون بتقوي كنيد.
جلد 15 – صفحه 292
اتَّقُوا رَبَّكُم مراتب تقوي بسيار است و در اينجا اطاعة اوامر الهي و ترك منهيات او كنيد بدانيد لِلَّذِينَ أَحسَنُوا عمل نيك بجا آوردند که احسان بنفس است يا احسان بغير.
فِي هذِهِ الدُّنيا حَسَنَةٌ که كوچك و بزرگ اعمال شما از اتيان به واجبات و مستحبات و ترك محرمات که افضل اعمال است چنانچه از امير المؤمنين مرويست که در خطبه شعبانيه که پيغمبر (ص) فضائل ماه رمضان را و اعمال صالحه آن را بيان ميفرمود پرسيدند
ما افضل الاعمال في هذا الشهر قال الورع عن محارم اللّه.
وَ أَرضُ اللّهِ واسِعَةٌ اگر در محلي هستيد که دسترسي باحكام الهي نداريد يا نميتوانيد بوظائف ديني عمل كنيد يا در شكنجه كفار واقع شدهايد مهاجرت كنيد زمين خدا وسعت دارد بجايي برويد که بتوانيد بوظائف ديني عمل كنيد لذا فتوي ميدهند که رفتن بمحلي که دسترسي باحكام دين ندارد، حرام است مثل بعض مراكز كفر.
إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ صبر چه بر زحمت عبادت باشد و چه بر ترك معاصي و چه بر شدائد و بليات باشد اجر بي حساب دارد و چه بر تحمل مشاق باشد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- خطوط اصلی برنامه بندگان مخلص: در حقیقت آیات گذشته که مقایسهای میان مشرکان مغرور و مؤمنان مطیع فرمان خدا و نیز میان عالمان و جاهلان شده بود، در اینجا خطوط اصلی برنامههای بندگان راستین و مخلص را ضمن «هفت دستور» که در طی چند آیه آمده و هر آیه با خطاب «قل» شروع میشود بیان شده است.
نخست از تقوا شروع میکند و به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد: «بگو: ای بندگان
ج4، ص215
من که ایمان آوردهاید! از (مخالفت پروردگارتان بپرهیزید» (قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ).
آری! تقوا که همان خویشتن داری در برابر گناه، و احساس مسؤولیت و تعهد در پیشگاه حق است نخستین برنامه بندگان مؤمن خدا و معیار شخصیت و کرامت انسان در پیشگاه پروردگار است.
در دومین دستور به مسأله «احسان و نیکوکاری» در این دنیا که دار عمل است پرداخته، و از طریق بیان نتیجه احسان، مردم را به آن تشویق و تحریص میکند، میفرماید: «برای کسانی که در این دنیا نیکی کردهاند پاداش نیکی است» (لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ).
آری! نیکوکاری بطور مطلق در این دنیا در گفتار، در عمل، در طرز اندیشه و تفکر نسبت به دوستان، و نسبت به بیگانگان، نتیجهاش برخورداری از پاداش عظیم در هر دو جهان است که نیکی جز نتیجه نیک نخواهد داشت.
در حقیقت تقوا یک عامل بازدارنده است، و احسان یک عامل حرکت آفرین که مجموعا «ترک گناه» و «انجام فرائض و مستحبات» را شامل میشود.
سومین دستور تشویق به «هجرت» از مراکز شرک و کفر و آلوده به گناه است میگوید: «و زمین خداوند وسیع است» اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید (وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ).
که در حقیقت پاسخی است به بهانه جویان سست ارادهای که میگفتند: ما در سرزمین مکه به خاطر سیطره حکومت مشرکان قادر به انجام وظایف الهی خود نیستیم، قرآن میگوید: سرزمین خدا محدود به مکه نیست، مکه نشد مدینه، دنیا پهناور است، به جای دیگر نقل مکان کنید.
این به خوبی نشان میدهد که فشار و خفقان محیط در آنجا که امکان هجرت وجود دارد به هیچ وجه در پیشگاه خدا عذر نیست.
و از آنجا که هجرت معمولا همراه با مشکلات فراوانی در جنبههای مختلف زندگی است چهارمین دستور را در باره صبر و استقامت به این صورت بیان میکند:
ج4، ص216
«صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند» (إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ).
تعبیر «بغیر حساب» نشان میدهد که صابران با استقامت برترین اجر و پاداش را در پیشگاه خدا دارند، و اهمیت هیچ عملی به پایه صبر و استقامت نمیرسد.
نکته های آیه
۱ – پیامبر(ص)، مأمور فراخواندن مؤمنان به تقواپیشگى و پرواداشتن از پروردگار (قل یعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم)
۲ – تقواپیشگى و پرواداشتن از خداوند، از مقتضیات ایمان و از نشانه هاى مؤمنان راستین است. (یعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم) مخاطب قرار گرفتن مؤمنان و توصیه به آنان مبنى بر رعایت تقواى الهى، مى تواند گویاى حقیقت یاد شده باشد.
۳ – بندگان مؤمن، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند. (یعباد الذین ءامنوا) برداشت بالا از تعبیر «یعباد» (اى بندگان من) استفاده مى شود.
۴ – اعتقاد به ربوبیت خدا، مقتضى تقواپیشگى و پروا داشتن از او است. (اتّقوا ربّکم)
۵ – رعایت تقواى الهى، امرى لازم و واجب براى مؤمنان (الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم)
۶ – اعطاى پاداش نیک در دنیا، وعده خداوند به احسان کنندگان (للذین أحسنوا فى هذه الدنیا حسنة) برداشت بالا مبتنى بر این دیدگاه است که «فى هذه الدنیا» ظرف براى «حسنة» باشد، نه براى «أحسنوا»; چنان که در جاى دیگر قرآن، به این حقیقت تصریح شده است: «للذین أحسنوا فى هذه الدنیا حسنة و لدار الأخرة خیر…»، (سوره نحل (۱۶) آیه ۳۰).
۷ – پاداش احسان کنندگان در دنیا، بسیار بزرگ و توصیف ناپذیر است. (للذین أحسنوا فى هذه الدنیا حسنة) برداشت بالا از تنوین «حسنة» – که براى تعظیم و تفخیم است – استفاده مى شود.
۸ – احسان، مقتضى پاداش نیک است. (للذین أحسنوا فى هذه الدنیا حسنة)
۹ – احسان در دنیا، درپى دارنده پاداش نیک و بزرگ الهى در جهان آخرت (للذین أحسنوا فى هذه الدنیا حسنة) برداشت بالا بر این اساس مبتنى است که «فى هذه الدنیا» متعلق به «أحسنوا» و ظرف براى آن باشد.
۱۰ – دنیا، عرصه تلاش و کوشش و جهان آخرت، عرصه اجر و پاداش (للذین أحسنوا فى هذه الدنیا حسنة)
۱۱ – تشویق و ترغیب مؤمنان تقواپیشه به احسان از سوى خداوند (یعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم للذین أحسنوا فى هذه الدنیا حسنة) یاد کردن پاداش احسان پس از توصیه به تقواپیشگى، مى تواند براى تشویق و ترغیب تقواپیشگان به احسان باشد.
۱۲ – زمین، از آنِ خدا و در مالکیت او است. (أرض اللّه وسعة) مقصود از «أرض اللّه» کره زمین است. این تعبیر گویاى برداشت یاد شده است.
۱۳ – تشویق و ترغیب خداوند، به هجرت از سرزمین نامساعد براى حفظ ایمان و تقواپیشگى و احسان، به سرزمین مناسب دیگر (یعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم … و أرض اللّه وسعة) یاد کردن از توسعه و فراخى زمین – پس از توصیه به تقوا و احسان – براى مؤمنانى که به جرم ایمان و تقواى الهى به شدت تحت فشار و شکنجه مشرکان و کافران مکه قرار داشتند; در واقع توصیه و تشویق به هجرت، به سرزمین مساعد دیگر است.
۱۴ – وجود شرایط مناسب و مساعد براى دیندارى، تقواپیشگى و احسان، از معیارهاى شایسته و بایسته در انتخاب وطن و محل زندگى (یعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم … و أرض اللّه وسعة)
۱۵ – رها کردن تقواپیشگى و احسان، به خاطر دلبستگى به وطن و محل سکونت، عملى ناپسند و عذرى ناپذیرفتنى (یعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم … و أرض اللّه وسعة)
۱۶ – صابران، برخوردار از اجر و پاداش کامل و بى شمار (إنّما یوفّى الصبرون أجرهم بغیر حساب) «توفیة» (مصدر «یوفّى») به معناى پرداخت کامل است.
۱۷ – دریافت اجر و پاداش بى شمار الهى، تنها از آنِ صابران است. (إنّما یوفّى الصبرون أجرهم بغیر حساب) برداشت بالا از کلمه «إنّما» – که دلالت بر حصر مى کند – قابل استفاده است.
۱۸ – نقش ممتاز صبر و شکیبایى، در سعادت و بهره مندى انسان از پاداش هاى الهى و مقامات معنوى (إنّما یوفّى الصبرون أجرهم بغیر حساب)
۱۹ – هجرت در راه دین، پیام دار مشکلات و زحمات بسیار و نیازمند به صبر و تحمل آنها است. (و أرض اللّه وسعة إنّما یوفّى الصبرون أجرهم بغیر حساب) یاد کردن از اجر و پاداش صابران، پس از ذکر مسأله هجرت، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۲۰ – صابران، برخوردار از جایگاهى والا و ویژه در پیشگاه خداوند (إنّما یوفّى الصبرون أجرهم بغیر حساب) اعطاى پاداش بى شمار به صابران و منحصر دانستن این پاداش به آنان، گویاى برداشت یاد شده است.
۲۱ – تشویق و ترغیب خداوند به صبر و تحمل سختى ها و مشکلات ناشى از هجرت (و أرض اللّه وسعة إنّما یوفّى الصبرون أجرهم بغیر حساب)
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ یَزِیدَبْنِسَلَّامٍ أَنَّهُ سَأَلَ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله)قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنِ الدُّنْیَا لِمَ سُمِّیَتِ الدُّنْیَا؟ قَالَ: لِأَنَّ الدُّنْیَا دَنِیئَهًٌْ خُلِقَتْ مِنْ دُونِ الْآخِرَهًِْ وَ لَوْ خُلِقَتْ مَعَ الْآخِرَهًِْ لَمْ یَفْنَ أَهْلُهَا کَمَا لَا یَفْنَی أَهْلُ الْآخِرَهًِْ. قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْقِیَامَهًِْ لِمَ سُمِّیَتِ الْقِیَامَهًَْ؟ قَالَ: لِأَنَ فِیهَا قِیَامَ الْخَلْقِ لِلْحِسَابِ. قَالَ: فَأَخْبِرْنِی لِمَ سُمِّیَتِ الْآخِرَهًُْ آخِرَهًًْ؟ قَالَ: لِأَنَّهَا مُتَأَخِّرَهًٌْ تَجِیءُ مِنْ بَعْدِ الدُّنْیَا لَا تُوصَفُ سِنِینُهَا وَ لَا تُحْصَی أَیَّامُهَا وَ لَا یَمُوتُ سُکَّانُهَا قَالَ صَدَقْتَ یَا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله).
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از یزیدبنسلّام نقل شده است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: «مرا از دنیا خبر دِه که چرا دنیا نام گرفته است»؟ ایشان فرمود: «دنیا، دنیّ و پَست است و پستتر از آخرت آفریده شده است؛ چرا که اگر همپای آخرت آفریده شده بود، اهالی آن از بین نمیرفتند، همچنان که اهالی آخرت از بین نمیروند». گفت: «مرا از قیامت خبر ده، چرا قیامت نام گرفته»؟ فرمود: «از آن رو که در آن آفریدگان برای حساب پسدادن قیام میکنند». گفت: «مرا خبر ده که آخرت از چه رو آخرت نام گرفته»؟ فرمود: «از آن رو که آن در آخر اتفاق میافتد و پس از دنیا میآید، سالهایش وصف نمیشود و روزهایش شمرده نمیشود و ساکنانش نمیمیرند». عرض کرد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! راست گفتی».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۰
بحارالأنوار، ج۹، ص۳۰۵/ البرهان
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْعَمَلِ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا مَثُوبَهًٌْ حَسَنَةٌ فِی الاخِرَهًِْ وَ هُوَ الْخُلُودِ فِی الجَنَّهًِْ وَ أَرْضُ اللهِ واسِعَةٌ هَذَا حَثٌّ لَهُمْ عَلَی الهِجرَهًِْ مِنْ مکّه.
ابنعبّاس ( لِلَّذینَ أَحْسَنُوا برای کسانی که در این دنیا کار نیکی کردهاند، فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة پاداشی در دنیا و حسنهای در آخرت است که همان خلود (حضور جاودانه و همیشگی) در بهشت است. و جملهی: وَ أَرْضُ اللهِ واسِعَةٌ تشویقی است برای آنها (مسلمانان صدر اسلام) بر اینکه از مکّه هجرت کنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۰
بحرالعرفان، ج۱۴، ص۴۳
که صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند
الصّادق (علیه السلام)- إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ یَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَیَأْتُونَ بَابَ الْجَنَّهًِْ فَیَضْرِبُونَهُ فَیُقَالُ لَهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُونَ نَحْنُ أَهْلُ الصَّبْرِ فَیُقَالُ لَهُمْ عَلَی مَا صَبَرْتُمْ فَیَقُولُونَ کُنَّا نَصْبِرُ عَلَی طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ نَصْبِرُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَیَقُولُ اللَّهُ عزّوجلّ صَدَقُوا أَدْخِلُوهُمُ الْجَنَّهًَْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ.
امام صادق (علیه السلام)- وقتی روز قیامت فرا رسد، گروهی از مردم بر در بهشت میآیند و در میزنند، به آنان میگویند: «شما کیستید»؟ میگویند: «ما اهل صبر هستیم». به آنان گویند: «بر چه چیزی صبر کردید»؟ میگویند: «ما بر عبادت خدا و دوری از گناهان صبر کردیم». آنگاه خداوند عزّوجلّ میفرماید: «راست میگویند، آنان را به بهشت ببرید»، و این همان کلام خداوند عزّوجلّ است که فرمود: إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۰
الکافی، ج۲، ص۷۵/ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۱۰۱/ مشکاهًْ الأنوار، ص۱۱۲/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۵، ص۲۳۶؛ «فیضر بونه» و «لهم» محذوف/ نورالثقلین/ البرهان
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ أَبَاعَبْدِاللَّهِ جَعْفَرَبْنَمُحَمَّدٍ (علیه السلام) کَتَبَ إِلَی عَبْدِاللَّهِبْنِالْحَسَنِ (علیه السلام) حِینَ حُمِلَ هُوَ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ یُعَزِّیهِ عَمَّا صَارَ إِلَیْهِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَی الْخَلَفِ الصَّالِحِ وَ الذُّرِّیَّهًِْ الطَّیِّبَهًِْ مِنْ وُلْدِ أَخِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ أَمَّا بَعْدُ فَلَئِنْ کُنْتَ قَدْ تَفَرَّدْتَ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ مِمَّنْ حُمِلَ مَعَکَ بِمَا أَصَابَکُمْ مَا انْفَرَدْتَ بِالْحُزْنِ وَ الْغَیْظِ وَ الْکَآبَهًِْ وَ أَلِیمِ وَجَعِ الْقَلْبِ دُونِی وَ لَقَدْ نَالَنِی مِنْ ذَلِکَ مِنَ الْجَزَعِ وَ الْقَلَقِ وَ حَرِّ الْمُصِیبَهًِْ مِثْلُ مَا نَالَکَ وَ لَکِنْ رَجَعْتُ إِلَی مَا أَمَرَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِهِ الْمُتَّقِینَ مِنَ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْعَزَاءِ حِینَ یَقُول …إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ.
امام صادق (علیه السلام)- وقتی عبداللَّهبنحسن را به زندان بردند و خانوادهاش بهخاطر این مصیبت، عزادار شدند، امام صادق (علیه السلام) نامهای برای عبداللهبنحسن و خانوادهاش نوشت: بهنام خداوند بخشندهی مهربان، این نامهایست برای بازماندهی صالح و اولاد پاک از طرف پسر برادر و پسر عمویش جعفربنمحمّد! اگر تو و خانوادهات مبتلا به این گرفتاری شدهاید، بدانکه این حزن و اندوه و افسردگی و ناراحتی تنها برای تو نبوده به همان مقدار که تو ناراحت و اندوهگین شدهای من نیز همان مقدار در جزع و ناراحتی و مصیبتهای شدید هستم [و فرقی با تو ندارم] جز اینکه به دستور خدا دربارهی پرهیزکاران نسبت به صبر و تسلیتیافتن توجّه دارم که میفرماید: إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۰
بحارالأنوار، ج۴۷، ص۲۹۸/ إقبال الأعمال، ص۵۷۸/ مسکن الفؤاد، ص۱۲۶/ مستدرک الوسایل، ج۲، ص۴۱۵
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ فِی الْجَنَّهًِْ شَجَرَهًًْ یُقَالُ لَهَا شَجَرَهًُْ الْبَلْوَی یُؤْتَی بِأَهْلِ الْبَلَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَلَا یُرْفَعُ لَهُمْ دِیوَانٌ وَ لَا یُنْصَبُ لَهُمْ مِیزَانٌ یُصَبُّ عَلَیْهِمُ الْأَجْرُ صَبّاً وَ قَرَأَ إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در بهشت درختی است که آن را درخت بلوی (آزمایش و بلا) میگویند. روز قیامت، کسانی را که در دنیا بلا کشیدهاند و تحمّل مصیبت نمودهاند، میآورند درحالیکه میزانی و محکمهای جهت بررسی اعمال آنها تشکیل نمیگردد. از دریای بیکران خداوند رحمت و پاداش خدا بر آنها فرو میریزد سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۲
بحارالأنوار، ج۷۹، ص۱۳۷/ مسکن الفؤاد، ص۴۳/ مستدرک الوسایل، ج۲، ص۴۲۵؛ «بتفاوت»
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذَا نُشِرَتِ الدَّوَاوِینُ وَ نُصِبَتِ الْمَوَازِینُ لَمْ یُنْصَبْ لِأَهْلِ الْبَلَاءِ مِیزَانٌ وَ لَمْ یُنْشَرْ لَهُمْ دِیوَانٌ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- روزی که نامههای عمل باز میشود و میزانها برپا میشود، برای اهل بلا نه میزانی برپا میشود و نه نامهی عملی باز میشود؛ سپس حضرت (صلی الله علیه و آله) این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۲
بحارالأنوار، ج۷۹، ص۱۴۵/ مشکاهًْ الأنوار، ص۳۰۰/ نورالثقلین/ البرهان
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِاللَّهِبْنِمَسْعُودٍ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَهًُْ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا یَوْماً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَهًٌْ شَدِیدَهًٌْ وَ لَمْ یَکُنْ ذُقْنَا مُنْذُ أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی مَتَی نَحْنُ عَلَی هَذِهِ الْمَجَاعَهًِْ الشَّدِیدَهًِْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَا تَزَالُونَ فِیهَا مَا عِشْتُمْ فَأَحْدِثُوا لِلَّهِ شُکْراً فَإِنِّی قَرَأْتُ کِتَابَ اللَّهِ الَّذِی أُنْزِلَ عَلَیَّ وَ عَلَی مَنْ کَانَ قَبْلِی فَمَا وَجَدْتُ مَنْ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إِلَّا الصَّابِرُونَ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ … قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمَنِ الصَّابِرُونَ قَالَ (صلی الله علیه و آله) الَّذِینَ یَصْبِرُونَ عَلَی طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ الَّذِینَ کَسَبُوا طَیِّباً وَ أَنْفَقُوا قَصْداً وَ قَدَّمُوا فَضْلًا فَأَفْلَحُوا وَ أَنْجَحُوا یَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَیْهِمُ الْخُشُوعُ وَ الْوَقَارُ وَ السَّکِینَهًُْ وَ التَّفَکُّرُ وَ اللِّینُ وَ الْعَدْلُ وَ التَّعْلِیمُ وَ الِاعْتِبَارُ وَ التَّدْبِیرُ وَ التَّقْوَی وَ الْإِحْسَانُ وَ التَّحَرُّجُ وَ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَهًِْ وَ الْعَدْلُ فِی الْحُکْمِ وَ إِقَامَهًُْ الشَّهَادَهًِْ وَ مُعَاوَنَهًُْ أَهْلِ الْحَقِّ وَ الْبَغِیَّهًُْ عَلَی الْمُسِیءِ وَ الْعَفْوُ لِمَنْ ظَلَمَ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا وَ إِذَا أُعْطُوا شَکَرُوا وَ إِذَا حَکَمُوا عَدَلُوا وَ إِذَا قَالُوا صَدَقُوا وَ إِذَا عَاهَدُوا وَفَوْا وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا وَ إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا.
امام صادق (علیه السلام)- عبداللَّهبنمسعود گوید: من و پنج دسته از یارانمان روزی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسیدیم درحالیکه قحطی سختی به ما رسیده بود که چهار ماه تمام جز آب و شیر و برگ درختان چیزی نچشیده بودیم، عرض کردم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! تا کی ما در این قحطی بسر بریم»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «همیشه در این قحطی خواهید بود؛ سپاسگزاری خدا را کنید زیرا که من قرآن و کتب آسمانی که بر پیامبران پیش از من فرود آمده خواندم امّا نیافتم که کسی غیر از اهل صبر، وارد بهشت شده باشد؛ ای ابنمسعود! خداوند متعال میفرماید: إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ …» پرسیدم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! صابران چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آنان که بر فرمان برداری خدا صبر کنند و از گناه خودداری نمایند. آنان که کسب پاک دارند و بهصورت متعادل انفاق میکنند و زیادی مال را در انفاق مقدّم دارند، آنان رستگار و پیروز شوند. ای پسر مسعود! خشوع، سنگینی و وقار، اندیشیدن، آرامش، دادگری، آموختن، اندرزگرفتن. دوراندیشی، پرهیزکاری، بخشش، دوری از گناه، دوستی در راه خدا، دشمنداشتن برای خدا، پسدادن امانت، دادگری در حکم، بپاداشتن شهادت و گواهیدادن، همکاری اهل حق، تجاوزکردن از بدی و گذشت از کسی که ستم کرد از اعمال و وظایف آنان است. ای پسر مسعود! اینان هرگاه گرفتار شوند، صبر میکنند، هرگاه چیزی به آنان داده شود، سپاسگزاری میکنند، هر وقت حکم کنند، دادگری مینمایند، هرگاه سخن گویند، سخن راست میگویند، هرگاه پیمان بندند، وفا میکنند، هرگاه بدی کنند، طلب آمرزش مینمایند و هرگاه نیکی کنند، شادمان میشوند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۲
بحارالأنوار، ج۷۴، ص۹۴/ مکارم الأخلاق، ص۴۴۶؛ «اصلحوا» بدل «انجحوا» و «عمن» بدل «لمن»/ مستدرک الوسایل، ج۱۱، ص۲۶۱؛ «قال دخلت… الا الصابرون» محذوف
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- مَنْ عَمِلَ لِلَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ وَ کَفَاهُ الْمُهِمَّ فِیهِمَا وَ قَدْ قَالَ تَعَالَی یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللهِ واسِعَةٌ إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ فَمَا أَعْطَاهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا لَمْ یُحَاسِبْهُمْ بِهِ فِی الْآخِرَهًِْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی وَ زِیادَةٌ وَ الْحُسْنَی هِیَ الْجَنَّهًُْ وَ الزِّیَادَهًُْ هِیَ الدُّنْیَا.
امام علی (علیه السلام)- کسی که برای خدا کار کند، خداوند پاداش او را در دنیا و آخرت عطا مینماید و مشکلش را در دنیا و آخرت حل میکند و خداوند متعال فرموده است: یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللهِ واسِعَةٌ إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ؛ آنچه که خدا به ایشان در دنیا ببخشد، در آخرت محاسبه و بازخواست نمیکند و خداوند متعال فرموده است: کسانی که نیکی کردند، پاداش نیک و افزون بر آن دارند. (یونس/۲۶)، که منظور از حسنی بهشت و منظور از زیادة، دنیا [و نعمتهای آن] است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۰۲
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141