ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
پس خداوند خواری را در زندگی این دنیا به آنها چشانید، و عذاب آخرت شدیدتر است اگر میدانستند.
|پس خدا در زندگى دنيا رسوايى را به آنان چشانيد و قطعا عذاب آخرت بزرگتر است، اگر مىدانستند
پس خدا در زندگى دنيا رسوايى را به آنان چشانيد، و اگر مىدانستند، قطعاً عذاب آخرت بزرگتر است.
پس خدا عذاب ذلّت و خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشانید در صورتی که عذاب آخرت آنها اگر بدانند بسیار سختتر است.
پس خدا در زندگی دنیا خواری و رسوایی را به آنان چشانید؛ و اگر معرفت و آگاهی داشتند [توجه می کردند که] عذاب آخرت بزرگ تر است.
خدا در اين جهان رسوايشان ساخت؛ ولى اگر بدانند، عذاب آخرت بزرگتر است.
سپس خداوند به آنان در زندگانی دنیا خفت و خواری چشانید، و اگر میدانستند عذاب اخروی سهمگینتر است
پس خداوند خوارى و رسوايى را در زندگانى اين جهان بدانها چشانيد و بىگمان عذاب آن جهان بزرگتر است، اگر مىدانستند.
خداوند خواری و رسوائی را در زندگی دنیا بدیشان چشانده است، و قطعاً عذاب آخرت (آنان از عذاب ذلّت و پستی همین جهان ایشان، بسیار سختتر و) بزرگتر است اگر بدانند (و اهل سنجش و بینش باشند).
پس خدا در زندگی دنیا خواری (و رسوایی) را به آنان چشانید. و اگر میدانستهاند بهراستی عذاب آخرت بزرگتر است.
پس چشانید خدا بدیشان خواری را در زندگانی دنیا و همانا عذاب آخرت است بزرگتر اگر بودند میدانستند
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «26»
پس خداوند خوارى و رسوايى در زندگى دنيا را به آنان چشانيد و قطعاً عذاب آخرت بزرگتر است اگر معرفت داشتند.
نکته ها
كلمه «وجه» در «بِوَجْهِهِ» به معناى صورت است ولى شايد در اين آيه به معناى طريقه و راه باشد، نظير آيه «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها» «1» كه به معناى صورت نيست. يعنى هر كس با وجهه و امكانات و قدرتى كه دارد راه خود را از بدىها جدا كرده و از خود رفع خطر كند.
پیام ها
1- نتيجهى تقواى الهى در اين جهان، دور ماندن از قهر الهى در قيامت است.
«يَتَّقِي بِوَجْهِهِ»
2- يكى از شكنجههاى مجرمان، شنيدن سخنان تحقيرآميز است. «قِيلَ لِلظَّالِمِينَ»
3- آن چه انسان را در قيامت گرفتار مىكند گناهانى است كه آگاهانه انجام داده است. «تَكْسِبُونَ»
4- تاريخ پر عبرت كفّار و طاغوتهاى گذشته، درس عبرتى براى آيندگان است.
«مِنْ قَبْلِهِمْ»
5- دست خداوند در كيفر مجرمان باز است و مىتواند از راههاى پيش بينى نشده آنان را عذاب كند. «مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ»
«1». بقره، 148.
جلد 8 – صفحه 164
6- همهى كيفرها به قيامت موكول نمىشود. «الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا»
7- عذاب قيامت، سختتر و مداومتر است. «لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ»
8- كفّار و تكذيب كنندگان سختى قيامت را نمىدانند كه چنين عمل مىكنند. «لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «26»
جلد 11 – صفحه 239
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ: پس چشانيد ايشان را خداى تعالى، الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا: خوارى و رسوائى در زندگانى دنيا به مسخ و خسف و غرق و كشتن و اسيرى و جلاى وطن، وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ: و هر آينه عذاب آخرت، يعنى عقوبت عقبى كه براى ايشان مهيا است، أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ: بزرگتر است از عذاب دنيا به جهت شدت و دوام آن اگر هستند كه بدانند، يعنى اگر از اهل علم و نظرند هر آينه عالم خواهند بود به آن و عبرت خواهند گرفت از آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «26» وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «27» قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «28» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «29» إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (30)
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ (31)
ترجمه
پس چشانيد بآنها خدا خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بودند كه بدانند
و بتحقيق زديم براى مردمان در اين قرآن از هر مثلى باشد كه آنها پند گيرند
با آنكه قرآنى است بزبان عربى كه نيست داراى كجى باشد كه آنها بپرهيزند
زد خدا مثلى را مردى كه در آنند شريكانى مخالفان يكديگر و مردى كه خالص و تسليم است براى مردى آيا يكسانند در مثل ستايش مر خدا را بلكه بيشترشان نميدانند
همانا تو خواهى مرد و همانا آنها خواهند مرد
پس همانا شما روز قيامت نزد پروردگارتان نزاع ميكنيد.
تفسير
خداوند متعال اجمالا بيان فرموده عذاب امم سالفه را كه در آيه اخيره از آيات سابقه گوشزد فرموده بود باين تقريب كه خداوند بآنها چشاند عذاب ذلّت و خوارى را از قبيل مسخ و خسف و غرق و سبى و تبعيد و غيرها ولى عذاب آخرت آنها اشدّ و هميشگى خواهد بود پس بزرگتر از عذاب دنيوى آنها است و اگر ميدانستند از آن بيشتر ميترسيدند و ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه بيان شيرين لطيف مفيد شگفت آورى را كه مانند مثل بود از احوال امم ماضيه و غيرها براى اصلاح امر دين آنها وارد نموديم شايد متذكّر بفساد و صلاح كار خودشان شوند علاوه بر آنكه آن قرآن را بلغت عربى فصيح بليغ نازل نموديم كه فهم معانى آن براى كسانيكه مخاطب بآن هستند آسان باشد و بهيچ وجه انحراف از حقّ و حقيقت و اعوجاج از طريق مستقيم هدايت در آن وجود ندارد براى آنكه آنها از معصيت خدا كه بر ضرر خودشان است بپرهيزند و بصلاح واقعى خودشان برسند و آنها باز دست از بتپرستى برنداشتهاند لذا خداوند براى آنها مثلى زده باين تقريب كه يكنفر بنده يا اجير كه چند نفر در آن شريكند و آنها با يكديگر نزاع و اختلاف دارند و يكنفر كه فقط مطيع و منقاد و مختص بيكمرد است و ديگرى در او حقّ دخالت ندارد و آنمرد هم عاقل و عادل و حكيم و رحيم و
جلد 4 صفحه 495
كريم و حليم است كدام يك از اين دو نفر كارشان بهتر و روزگارشان خوشتر است البتّه معلوم است آن چند نفر شريك هر كدام خدمتى به بنده يا اجير خودشان رجوع ميكنند و از او ميخواهند كه زودتر آن خدمت را انجام دهد و گاه باشد كه برخلاف يكديگر يكى امرى نمايد و ديگرى نهى كند و آن بيچاره متحيّر بماند كه اطاعت كدام يك را بنمايد و براى اطاعت هر يك بسياست ديگرى مبتلا گردد و در موقع بذل نفقه و كسوه يا جيره و مواجب هم هر كدام ممكن است بديگرى محوّل نمايد و او از احقاق حقّ خود بازمانده و از هر درى رانده گردد ولى آن يكنفر با اوصاف مذكوره البتّه در حدود وسع او خدمت رجوع و زياده از حقّش باو كرم مينمايد و احيانا اگر خطائى از او سر زده باشد عفو خواهد نمود اين است حال كسانيكه قائل بچند خدا و معبود براى خود شدهاند و كسانيكه قائل بخداى يگانه جامع صفات حسنهاند و البتّه حال و كار آن دو نفر يكسان نيست در بدى و خوبى بلكه يكى بدو ديگرى خوب است به بيانيكه گذشت و بمقتضاى روايات متعدّده معتبره مراد از آن يكنفر كه مطيع و منقاد يكنفر است امير المؤمنين عليه السّلام است كه مطيع و منقاد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و در بعضى از آنها شيعيان آنحضرت هم ذكر شده و در بعضى رجلا فيه شركاء متشاكسون باوّلى كه مردم متفرّقه او را بخلافت نصب نمودند و با يكديگر اختلاف و نزاع داشتند و از هم تبرّى ميجستند تفسير شده و مؤيّد اينمعنى آنستكه هر كدام هم از او توقّعى داشتند كه آن بيچاره نميتوانست بآن عمل نمايد عينا مانند آن بنده مشترك و خر قبيله كه ضرب المثل است الحمد للّه كه امر واضح و فرق ميان مشرك و موحّد آشكار است و الحمد للّه كه ما موحّديم و مشرك نيستيم و الحمد للّه كه ما شيعه و منقاد كسى هستيم كه خدا او را معيّن فرموده نه مردم مخالف با يكديگر در هواهاى نفسانى و اغراض شخصى ولى بيشتر مردم نميدانند منافع توحيد و مضارّ شريك را و اخيرا خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرموده كه تو قطعا از اين دار فانى رحلت خواهى نمود و آنها هم يقينا ميميرند پس تمامى روز قيامت زنده خواهيد شد و در پيشگاه احديّت محاكمه مينمائيد و اهل حق از اهل باطل ممتاز ميگردند و براى تحقّق وقوع مرگ و بودن انسان در طريق آن تعبير باسم فاعل شده است و
جلد 4 صفحه 496
قرآنا عربيّا ظاهرا حال مؤكّده است از هذا القرآن مانند جاءنى زيد رجلا صالحا و محتمل است منصوب بمدح باشد يعنى مدح ميكنم قرآنيرا كه عربى است و ظاهرا رجلا در ضرب اللّه مثلا رجلا بدل است از مثلا يعنى خدا مثلى زده مثل مردى چنين و اختصام گفتهاند ردّ هر يك از دو نفر است ديگرى را بر سبيل انكار و حق و باطل بودن يكى يا هر دو در آن مدخليّت ندارد و قمّى ره فرموده مراد مخاصمه امير المؤمنين عليه السّلام با كسانى است كه غصب حق او را نمودند و سالما بالف و سلما بكسر سين و سكون لام نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَذاقَهُمُ اللّهُ الخِزيَ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَكبَرُ لَو كانُوا يَعلَمُونَ «26»
پس چشاند خداوند آنها را خفت و خواري و ذلت و مسكنت در زندگاني دنيوي و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بودند ميدانستند.
عذابهاي دنيوي هر چه سختتر باشد
«قليل مكثه يسير بقائه»
غاية عذاب هلاكت است آنهم آنيست لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ اعراف آيه 32 اينکه كفار و مشركين مغرور بدو روز مهلت نباشند بهمين زودي گرفتار قتل و اسيري و ذلت و خفت و خواري خواهند شد.
فَأَذاقَهُمُ اللّهُ الخِزيَ فِي الحَياةِ الدُّنيا و پس از سپري شدن چهار
جلد 15 – صفحه 306
روز دنيا گرفتار عذابهاي سخت خواهند شد.
وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَكبَرُ
«و جليل وقوع المكاره فيها و هو بلاء تطول مدّته و يدوم مقامه و لا يخفّف عن اهله».
لَو كانُوا يَعلَمُونَ و لكن هيهات اينها يا منكر عذاب آخرت هستند يا خود را معاف ميدانند فَسَوفَ يَعلَمُونَ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- در این آیه نشان میدهد که عذاب دنیوی آنها تنها جنبه جسمانی نداشته، بلکه کیفر روانی نیز بوده است، میفرماید: «خداوند خواری را در زندگی این دنیا به آنها چشانید» (فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).
آری! اگر انسان گرفتار مصیبتی شود اما آبرومند و سر بلند جان بسپارد مهم نیست، مهم آن است که با خواری و ذلت جان دهد، و با بیآبروئی و رسوائی گرفتار چنگال عذاب شود.
ولی با این همه «عذاب آخرت شدیدتر است اگر میدانستند» (وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
ج4، ص224
تعبیر به «اکبر» (بزرگتر) کنایه از شدت و سختی عذاب است.
نکته های آیه
۱ – عذاب دنیایى تکذیب کنندگان پیامبران الهى در تاریخ، عذابى ذلت بار و خوارکننده بود. (فأذاقهم اللّه الخزى فى الحیوة الدنیا)
۲ – تکذیب پیامبران الهى، زمینه ساز عذاب ذلت بار و سرافکنده کننده در دنیا از سوى خداوند (فأذاقهم اللّه الخزى فى الحیوة الدنیا)
۳ – ذلت و سرافکندگى در زندگى دنیایى، از انواع عذاب هاى الهى در دنیا (فأذاقهم اللّه الخزى فى الحیوة الدنیا)
۴ – ذلت و سرافکندگى در دنیا، عذابى بزرگ براى انسان (فأذاقهم اللّه الخزى فى الحیوة الدنیا و لعذاب الأخرة أکبر) از بزرگ تر شمرده شدن عذاب اخروى، به دست مى آید که عذاب ذلت بار دنیایى، خود عذابى بزرگ است.
۵ – عذاب تکذیب کنندگان پیامبران در آخرت، بسى بزرگ تر و شدیدتر از عذاب ذلت بار آنان در دنیااست. (فأذاقهم اللّه الخزى فى الحیوة الدنیا و لعذاب الأخرة أکبر) بزرگ تر بودن عذاب اخروى، مى تواند اشاره به شدیدتر بودن آن در مقایسه با عذاب هاى دنیایى باشد.
۶ – عذاب الهى در آخرت، در مقایسه با عذاب هاى دنیوى، بسى بزرگ تر و شدیدتر است. (و لعذاب الأخرة أکبر)
۷ – تکذیب رسالت پیامبر اسلام از جانب کافران، برخاسته از ناآگاهى و غفلت آنان، از سرنوشت شوم تکذیب کنندگان بود. (فأذاقهم اللّه الخزى … لو کانوا یعلمون) مفعول «یعلمون» – به قرینه جملات گذشته – ابتلاى مکذبان به عذاب الهى است و جواب شرط «لوکانوا…» محذوف بوده و تقدیر آن چنین است: «لو کانوا یعلمون ما کذبوا رسلهم فى الدنیا; اگر آنان مى دانستند که چه بر سر تکذیب گران پیشین آمده است، رسولان را تکذیب نمى کردند».
۸ – آگاهى و توجه به سرنوشت شوم تکذیب کنندگان انبیاى الهى، بازدارنده انسان از تکذیب و زمینه ساز رویکرد به دین (فأذاقهم اللّه الخزى … أکبر لو کانوا یعلمون)
۹ – نتیجه و پیامد اصلى عقاید باطل و رفتار زشت انسان، در قیامت ظهور و بروز پیدا خواهد کرد. (و لعذاب الأخرة أکبر لو کانوا یعلمون) «عذاب» نتیجه طبیعى عقاید باطل و کردار ناپسند انسان است. بر این اساس بزرگ تر بودن عذاب اخروى در مقایسه با عذاب دنیایى، بیانگر این حقیقت است که نتیجه اصلى عقاید و رفتار زشت، در آخرت ظاهر خواهد شد و آنچه در دنیا مشاهده مى شود تنها ظهور بخشى از آن است.
۱۰ – پیامبر اسلام، مورد تسلى و دلدارى خداوند، در برابر تکذیب کافران و مشرکان (و لعذاب الأخرة أکبر لو کانوا یعلمون)
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141