ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد (با تکراری شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان میترسند میافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا میشود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی میکند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود!
|خدا زيباترين سخن را به صورت كتابى كه [آياتش] همانند يكديگر و با هم سازگار است نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان خشيت دارند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد. سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم و آرام مىگردد. اين است هدايت خدا كه هر كس را بخواه
خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه، متضمّن وعد و وعيد، نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان مىهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مىگردد. اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد، و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.
خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است، کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است و در آن ثنای خدا (و خاصان خدا) مکرر میشود، که از تلاوت (آیات قهر) آن خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد و (با آیات رحمت) باز آرام و سکونت یابند و دلهایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این (کتاب) همان (رحمت و) هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهبری فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کنندهای نخواهد داشت.
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود.
خدا بهترين سخن را نازل كرده است. كتابى متشابه و دوتا دوتا، كه از تلاوت آن كسانى را كه از پروردگارشان مىترسند از خوف تن بلرزد. سپس تن و جانشان به ياد خدا بيارامد. اين راه خداست كه هر كه را بخواهد بدان راهنمايى مىكند، و هر كه را خدا گمراه كند او را هيچ راهنمايى نخواهد بود.
خداوند بهترین سخن را در هیئت کتابی همگون و مکرر فرو فرستاد، که پوستهای کسانی که از پروردگارشان خشیت دارند از آن به لرزه در آید، سپس [آرامش یابند و] پوستهایشان و دلهایشان با یاد خدا نرم شود، این هدایت الهی است که به آن هر کس را که بخواهد به راه میآورد، و هر کس که خداوند بیراهش گذارده باشد، رهنمایی ندارد
خدا نيكوترين سخن- قرآن- را فرو فرستاد كتابى ماننده به يكديگر و دو دو- دوباره و مكرر-، كه از [خواندن و شنيدن] آن پوست كسانى كه از پروردگار خويش مىترسند از لرز منقبض- گرفته و فراهم- شود، و سپس پوستها و دلهاشان به ياد خدا آرام و نرم گردد. اين است رهنمونى خدا كه هر كه را خواهد بدان راه مىنمايد، و هر كه را خدا گمراه كند پس او را هيچ راهنمايى نيست.
خداوند بهترین سخن را (به نام قرآن) فرو فرستاده است. کتابی را که (از لحاظ کاربرد و گیرائی الفاظ، و والائی و همآوایی معانی، در اعجاز) همگون و (مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص، و مسائل مقابل و مختلفی همانند: ایمان و کفر، حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شر، حسنات و سیّئات، بهشت و دوزخ، البتّه هر بار به شکلی تازه و به شیوهای نو، در آن) مکرّر است. از (شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان (و همهی وجودشان) نرم و آمادهی پذیرش قرآن خدا میگردد (و آن را تصدیق و بدان عمل میکنند). این (کتاب مشتمل بر) رهنمود الهی است و خدا هر که را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد، و خدا هر که را گمراه سازد، اصلاً راهنما و راهبری نخواهد داشت.
خدا زیباترین حدیث (وحیانی) را (به صورت) کتابی متشابه (که آیاتش همانند با یکدیگرند) نازل کرده. آنان که از پروردگارشان میهراسند، پوستهای بدنشان از آن میلرزد و سخت میشود (و) سپس پوستهاشان و دلهاشان سوی یاد خدا نرم میگردد. این است هدایت خدا. هر که را بخواهد به آن (قرآن) راه نماید. و هر که را خدا گمراه گذارد او را راهبری نیست.
خدا فرستاد نکوترین داستان را نامهای همانند برگردانهائی که موی راست شود از آن بر پیکر آنان که میترسند پروردگار خویش را سپس نرم شود پوستها و دلهای ایشان بسوی یاد خدا این است رهبری خدا که هدایت کند بدان هر که را خواهد و آن را که گمراه کند خدا پس نیستش راهنمائی
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23»
خداوند بهترين سخن را در قالب كتابى نازل كرد (كه آياتش) متشابه (و مشابه يكديگر است). از (تلاوت آيات) آن پوست كسانى كه از پروردگارشان مىترسند به لرزه مىافتد، سپس (با ايمان و انس) به ياد خدا پوستها و دلهاى آنان نرم و آرام مىشود، اين است هدايت خداوند كه هر كه را بخواهد به آن هدايت مىكند و هر كه را خداوند (به خاطر فسق و فسادش) گمراه نمايد، پس هيچ هدايت كنندهاى براى او نيست.
نکته ها
«حديث» به معناى سخن و گفتار است و مراد از حديث در اين آيه، قرآن است و «احسن الحديث» بودن قرآن به خاطر جامعيّت، حقّانيّت، استوارى، فصاحت و بلاغت قرآن است.
خود كلمهى «متشابه» نيز متشابه است، يعنى چند معنا دارد. يك معناى آن چند پهلو بودن برخى آيات قرآن است، در برابر آيات محكم و روشن، كه در اين معنا متشابه، صفت بعضى آيات است. «هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» «1» لكن متشابه در اين آيه به معناى شباهت آيات به يكديگر است كه بنابراين صفت تمام آيات است.
«مَثانِيَ» جمع مثنى به معناى گرايش است، يعنى آيات قرآن به يكديگر گرايش دارند و بعضى آيات، بعضى ديگر را تفسير مىكنند و به تعبيرى ديگر يك مفهوم را در قالب الفاظى متفاوت تكرار مىكنند.
«1». آلعمران، 7.
جلد 8 – صفحه 162
پیام ها
1- قرآن، بهترين گفتارهاست. «أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» (زيرا صادقترين سخنهاست، «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً» «1» و حرف آخر و فصل الخطاب است. «فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ» «2»)*
2- تمام آيات قرآن به يكديگر شباهت دارند و هيچ ناهماهنگى و تضادّى در آنها نيست. «مُتَشابِهاً»
3- خداترسى، در ظاهر جسم و بدنِ مؤمنان نمايان است و صورت آنان بيانگر سيرت آنان است. «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»
4- مؤمن، با شنيدن آيات عذاب خوف دارد، «تَقْشَعِرُّ» و با شنيدن آيات رحمت اميدوار مىشود. «ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ»
5- قرآن، كتاب هدايت الهى است. كِتاباً … ذلِكَ هُدَى اللَّهِ
6- خداوند، اسباب هدايت را براى همه فراهم كرده است، امّا تنها گروهى اين هدايت را مىپذيرند. ذلِكَ هُدَى اللَّهِ … يَهْدِي … يُضْلِلِ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23»
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ: خدا نازل فرموده نيكوترين سخنى را، كِتاباً مُتَشابِهاً: كتابى را كه مانند يكديگر است، يعنى بعضى از آن مشابه بعضى در جزالت لفظ و تجارب نظم و تناسب اسلوب وجودت معانى و دلالت بر اعجاز پيغمبر و اشتمال آن بر منافع دنيوى و اخروى، يا برخى از آن مصدق بعض ديگر و در تناقض و اختلاف كلام نيست. مَثانِيَ: مكرر، يعنى منطوى است تكرار قصص و احكام و اوامر و نواهى و وعد و وعيد و مواعظ و نصايح، يا محتوى است بر امور متقابله چون امر و نهى و وعد و وعيد و ذكر ثواب و عذاب و بهشت و جهنم و مؤمن و كافر و غير آن كه هر چند تلاوت مكرر شود موجب ملال نشود، و اگر در آن تكرار نباشد در نفوس رسوخ پيدا نكند و هيچ نفسى عمل به آن ننمايد، و لذا حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و اله سه مرتبه يا چهار مرتبه نصايح و مواعظ را بر اصحاب تكرار مىفرمود و سعى مىنمود تا آن در قلوب ايشان مركوز شود و در صدور ثابت شود.
ديگر از صفات قرآن آنكه: تَقْشَعِرُّ مِنْهُ: مىلرزد از او، يعنى به جهت شدت از خوف وعيدى كه در او است بسيار منقبض مىگردد، جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ:
پوستهاى آنانكه مىترسند از مقام پروردگار خود. خلاصه معنى آنكه هرگاه مؤمنان آيات وعيد قرآن استماع كنند يا تلاوت نمايند، خشيت عظيم ايشان را عارض مىشود بر وجهى كه پوستهاى بدن ايشان بلرزه درآيد. ثُمَّ تَلِينُ: پس نرم مىشود و آرام مىگيرد، جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ: پوستها و دلهاى ايشان، إِلى ذِكْرِ اللَّهِ: بسوى ياد خدا، يعنى چون آيات رحمت و مغفرت را مىشنوند پوستهاى ايشان و دلهاى آنها نرم مىشود از آن خشيت.
جلد 11 – صفحه 237
ابن عباس از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه فرمود: اذا قشعرّ جلد العبد من خشية اللّه تحاتّت ذنوبه كما يتحاتّ عن الشّجرة اليابسة ورقها: «1» هرگاه كه بلرزد پوست بنده از ترس خدا، ريزان شود گناهان همچنانكه ريخته مىشود برگها از درخت خشك.
اين آثار حقه قرآن است كه رقت قلب و ترس و ريزان شدن اشك چشم باشد، اما بعضى حركات مانند صعقه و غشيه از شيطان است، چنانكه در امالى- جابر از حضرت باقر عليه السلام روايت نموده گفتم خدمت آن حضرت: قومى هستند هرگاه ذكر شود چيزى از قرآن يا حديث شود به آن، فرياد زند يكى از آنان تا آنكه ديده شود اگر قطع شود دست يا پايش ملتفت نشود. حضرت فرمود: سبحان اللّه، اين از شيطان است، به اين امر نشدهاند، بدرستى كه رقت و لينت قلب و ترس و ريزان شدن اشك باشد آثار قرآن «2».
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ: آن كتاب بزرگوار موصوفه هدايت و ارشاد خداست مر بندگان را از جانب او، يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ: هدايت فرمايد بتوفيق خود هر كه را خواهد از كسانى كه تأمل نمايند در ادله واضحه و تفكر كنند در حجج بينه آن تا توفيق طاعت و عبادت يابند و آثار خشيت در آنها هويدا گردد. وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ: و هر كه را تخليه نمايد خدا و فرو گذارد به سبب انكار و عناد او با وجود ظهور ارشاد و هدايت و آيات وعيد بر معصيت بعد از اتمام حجت، فَما لَهُ مِنْ هادٍ: پس نيست مر او را هيچ راه نماينده كه او را از ضلالت نجات دهد. مراد كسانيند كه بسوء اختيار خود از حق اعراض كنند و بهيچ گونه هدايت نيابند، بعد از اتمام حجت خدا تخليه فرمايد و واگذارد آنها را به همان ضلالت و نشانه هدايت كه خوف عقاب و رجاء ثواب و اثر هدايت و لطف خداست از آنها بروز نكند، در اين صورت هيچ هادى براى اين جماعت نخواهد بود. پس بر سبيل تهديد فرمايد:
«1» مجمع البيان ج 4 ص 495.
«2» سفينة البحار (چ بيروت) ج 2 ص 422.
جلد 11 – صفحه 238
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ «21» أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «22» اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23» أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «24» كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «25»
ترجمه
آيا نديدى كه خداوند فرستاد از آسمان آب را پس روان گردانيد آنرا از چشمههائى در زمين پس بيرون مىآورد بآن زراعتى را كه مختلف است رنگهايش پس خشك ميشود پس مىبينى آنرا زرد شده پس ميگرداند آنرا شكسته و خورد شده همانا در اين هر آينه پندى است براى خردمندان
آيا پس كسيكه گشادگى داد خدا سينهاش را براى اسلام پس او است با نورى از پروردگارش پس واى بر آنها كه سخت است دلهاشان از ياد خدا آنگروه در گمراهى آشكارند
خداوند فرستاد بهترين گفتار جديد را كتابى كه آياتش شبيه است بيكديگر داراى مكرّراتى كه ميلرزد از آن پوستهاى آنانكه ميترسند از پروردگارشان پس نرم ميشود و آرام ميگردد پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا اين راهنمائى خدا است هدايت ميكند بآن هر كه را ميخواهد و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى
آيا كسيكه پرهيز ميكند بصورت خود از بدى عذاب روز قيامت چه حالى دارد و گفته شود به ستمكاران بچشيد آنچه را كه بوديد كسب
جلد 4 صفحه 492
ميكرديد
تكذيب كردند كسانى كه بودند پيش از آنها پس آمد آنها را عذاب الهى از جائيكه نميدانستند.
تفسير
خداوند منّان بعد از دعوت بتوحيد استدلال فرموده است بر آن بآنكه اى انسان عاقل آيا نمىبينى خداوند از آسمان باران رحمت خود را نازل فرموده و آنرا از چشمهها در زمين جارى ساخته پس بيرون ميآورد بوسيله آن آب جارى زراعتهائى را كه مختلف است انواع و اصناف و الوان آنها مانند گندم و جو و برنج و ارزن و ساير حبوبات گوناگون رنگارنگ از سطح زمين و چند روزى سبز و خرّم است پس خشك ميشود و مىبينى آنرا كه زرد شده پس ميگرداند آنرا بوسيله باد و دست كارگران ريز ريز و خورد شده و آن جزء بدن انسان و حيوانات ميگردد و بالاخره خاك ميشود و باز از زمين سر بيرون ميكند و بصورت اوّل برميگردد اگر داراى عقل و خرد باشى متذكّر خواهى شد كه خودت هم بهمين منوال بوده و خواهى بود هميشه سرسبز و خرّم نخواهى ماند و بدولت دو روزه مغرور نخواهى گشت ولى تمام مردم در اين تذكّرات و تنبّهات يكسان نيستند آيا كسيكه خداوند باو شرح صدر و وسعت قلب براى درك حقائق اسلام و ثبات قدم در آن عنايت فرموده كه روشن ضمير و با نوار الهيّه مستنير ميباشد مانند كسى است كه از اين نعمت محروم است پس واى بحال كسانيكه بواسطه اعراض از ذكر خدا و توغّل در معاصى قساوت قلب پيدا كردهاند و سخت شده دلهاشان كه ديگر موعظه و نصح و تحذير در دل آنها اثر نميكند بلكه از شنيدن آنها و آيات قرآنيّه مشمئز ميشوند و شايد باين ملاحظه قساوت متعدّى بمن شده چون اشمئزاز متعدّى بمن ميشود و شايد بملاحظه سببيّت ذكر خدا براى قساوت باشد در بعضى نفوس چنانچه فيض ره بيان فرموده ولى بنظر حقير بعيد است و معلوم است كه اين قبيل مردم در گمراهى واضحى بسر ميبرند و در بعضى از روايات براى شرح صدر و نور قلب علائمى ذكر شده كه از آن جمله اعراض از دنيا و اقبال بآخرت و تهيّه لوازم مرگ است و قمّى ره نقل فرموده كه در باره امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و عامّه آنرا نازل در شأن آنحضرت و حمزه دانند و ما بعد آنرا نازل در باره ابو لهب و اولادش و بهترين احاديث و اخبار قصص و حكايات انبياء عظام است كه
جلد 4 صفحه 493
خداوند آنها را در كتاب كريم خود بكرّات و مرّات متقارب بيكديگر و شبيه بهم ذكر فرموده بدون اختلاف و تهافتى در آن كه بلرزه درآيد از شنيدن آن پوستهاى بدن كسانيكه ميترسند از خدا پس بسبب خضوع و خشوع نرم و متأثر و مطمئن شود پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا و نصرت بر اعدا اين حال بين خوف و رجاء يا اين احسن الحديث توفيق و هدايت الهيّه است كه شامل حال هر كس خواسته باشد ميشود و كسيرا كه خدا بخود واگذار فرمود براى عدم قابليت و اعراض از ذكر در دنيا و آخرت هادى و راهنمائى نخواهد داشت اينمعنى بنظر حقير رسيد ولى مفسرين احسن الحديث را عبارت از تمام قرآن دانستهاند بمناسبت نزول آن بعد از كتب سماويه قديمه و تشابه آيات و سور آنرا باعتبار فصاحت و بلاغت و صحّت معانى و استحكام مبانى و كثرت نفع و عدم اختلاف و تناقض دانستهاند و حكمت تكرار در آيات قرآن را فرمودهاند آنستكه نفوس از استماع مواعظ و نصايح تنفّر دارد و تا تكرار نشود راسخ در آن نگردد و شمهاى از اينمقال در اوّل اين كتاب گذشت و اينكه مثانى كه جمع مثنى است صفت كتاب كه مفرد است قرار داده شده براى آنستكه قرآن مشتمل بر آيات و اجزاء و تفاصيل است و بعضى مثانى بودن كتاب را باعتبار تكرار آن بتلاوت و نياوردن ملالت و نيفتادن از حلاوت دانستهاند و محتمل است مثانى تميز باشد براى متشابها يعنى متشابه است مكرّرات آن و بنابر اين مؤيّد نظريّه حقير خواهد بود چون مكرّرات نوعا در قصص قرآنيه است و بر سبيل تعجّب فرموده است آيا كسيكه دست بسته وارد جهنّم ميشود و اشرف اعضاء بدن خود را كه صورت است براى خود سپر آتش و عذاب شديد آن ميكند با آنكه بايد دست را سپر قرار داد مانند كسى است كه مأمون از عذاب است و در سايه عرش الهى قرار دارد و با اينحال باز ملائكه غضب باو و همكارانش در ظلم بنفس و غير ميگويند بچشيد نتيجه اعمال زشت خودتان را در دنيا از مخالفت انبيا و اولياء امم سابقه هم در نتيجه تكذيب انبياء سلف و اوصياء ايشان بعذابهاى گوناگون معذب شدند از راهى كه تصوّر آنرا نميكردند و در وقتى كه انتظار آنرا نداشتند چنانچه در آيات آتيه ذكر شده است.
جلد 4 صفحه 494
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اللّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُم وَ قُلُوبُهُم إِلي ذِكرِ اللّهِ ذلِكَ هُدَي اللّهِ يَهدِي بِهِ مَن يَشاءُ وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن هادٍ «23»
خداوند متعال نازل فرمود بهترين حديث را كتابي که شبيه است بعض آن با بعض ديگر در حسن و بيان و جودة لفظ و فصاحت و بلاغت كلام دوبدو ميلرزاند جلود كساني که خوف و خشيت الهي پروردگار خود را دارند پس از آن نرم ميكند ابدان و قلوب آنها را بسوي ذكر الهي اينست هدايت خداوند متعال هدايت ميفرمايد باين كتاب هر كرا بخواهد که قابل هدايت باشد و كسي را
جلد 15 – صفحه 303
که گمراه نمود پس نيست از براي او هدايت كنندهاي.
اللّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدِيثِ اطلاق حديث بر قرآن بواسطه صدور او از جانب حق است و كلام الهيست چنانچه احاديث نبوي اخبار صادره از آن حضرت است و احاديث ائمه اخبار صادر از آنها است و احسنيه او غايت فصاحت و بلاغت او است که از قدرت بشر خارج است و اشتمال او بر مواعظ و نصايح و احكام و بشارات و تحذيرات و قصص انبياء سلف و آنچه بشر بآن محتاج است.
كِتاباً مُتَشابِهاً اينکه احسن الحديث كتابيست مجموع بين الدفتين که يكي از چهار كتاب است که نازل شده تورات زبور انجيل فرقان مشابه يكديگر يا مراد شبيه ساير كتب سماويه است از جهت نزولش از جانب خدا و لو از جهات ديگر افضليت داشته باشد بر آنها مثل انبياء که ميفرمايد لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ بقره آيه 285 از حيث آنكه تمام فرستاده او هستند و لو از جهات ديگر بعضي بر بعضي افضليت دارد که ميفرمايد تِلكَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلي بَعضٍ بقره آيه 254 يا مراد بعض آن شبيه ببعض ديگر است از حيث فصاحت و بلاغت و جودة كلام و نظم و ساير محسنات.
مَثانِيَ از براي اينکه كلمه تفاسيري شده يكي آنكه مشتمل است اينکه كتاب بر سوره حمد و ساير سور قرآني چنانچه ميفرمايد وَ لَقَد آتَيناكَ سَبعاً مِنَ- المَثانِي وَ القُرآنَ العَظِيمَ حجر آيه 87 و يكي از اسامي سوره حمد سبع- المثانيست چون سوره حمد مشتمل است بنحو خلاصه بر جميع آنچه در ساير سور است و ديگر آنكه در تلاوت و قرائت او انسان خسته نميشود هر چه تلاوت كند باز مايل است که دو مرتبه تلاوت شود يا در استماع باز ميخواهد مرتبه ديگر استماع كند ديگر آنكه مشتمل است بر بشارات و تحذيرات يا بر مواعظ و نصايح يا بر قصص و احكام ولي در اخبار ائمه عليهم السلام است که قرآن احد ثقلين است که هدايت و نجات منوط باين دو است که فرمود
«اني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلّوا ابدا لا يفترقان حتي يردا علي-
جلد 15 – صفحه 304
الحوض».
تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخشَونَ رَبَّهُم چون برخورد بآيات عذاب و اوصاف جهنم ميكنند بدنهاي آنها ميلرزد از خوف الهي پس از آن آرام ميگيرند و بياد خدا و ذكر آن ميافتند چنانچه ميفرمايد الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكرِ اللّهِ أَلا بِذِكرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ رعد آيه 28.
ذلِكَ هُدَي اللّهِ يَهدِي بِهِ مَن يَشاءُ كساني که ميداند قابل هدايت هستند اسباب هدايت را از براي آنها تام و تمام ميفرمايد و توفيق و تأييد ميدهد و مينمايد.
وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ كساني که قابل هدايت نيستند بخود واميگذارد بلكه اسباب براي آنها فراهم ميكند که هر چه بتوانند ضلالت خود را بيشتر كنند چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172.
فَما لَهُ مِن هادٍ كسي که بهدايت الهي هدايت نشود كي ميتواند او را هدايت كند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 23)
شأن نزول:
نقل کردهاند که: روزی جمعی از صحابه پیامبر صلّی اللّه علیه و اله که ملالت خاطری پیدا کرده بودند عرض کردند: ای رسول خدا! چه میشد حدیثی برای ما بیان میکردی تا زنگار ملالت از دلهای ما بزداید؟
در اینجا آیه نازل شد و قرآن را به عنوان «أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» معرفی کرد.
تفسیر:
در آیات گذشته سخن از بندگانی در میان بود که مطالب را میشنوند و بهترین آنها را برمیگزینند، در اینجا به همین مناسبت سخن از قرآن به میان میآید تا ضمن تکمیل بحثهای گذشته حلقههای توحید و معاد را با ذکر دلائل «نبوت» تکامل بخشد.
نخست میگوید: «خداوند بهترین سخن را نازل کرده است» (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ).
سپس به شرح مزایای قرآن پرداخته و ضمن بیان سه توصیف امتیازات بزرگ این کتاب آسمانی را شرح داده، میفرماید: «کتابی است که آیاتش (در لطف و زیبائی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است» (کِتاباً مُتَشابِهاً).
منظور از «متشابه» در اینجا کلامی است که قسمتهای مختلف آن با یکدیگر همرنگ و هماهنگ میباشد، هیچ گونه تضاد و اختلافی در میان آن نیست، خوب و بد ندارد.
این درست بر خلاف کلمات انسانهاست که هر قدر در آن دقت شود هنگامی که گسترده و وسیع گردد خواه ناخواه اختلافات و تناقضها و تضادهائی در آن پیدا میشود، بررسی آثار نویسندگان معروف و بزرگ اعم از نثر و نظم نیز گواه زنده این مطلب است.
سپس میافزاید: ویژگی دیگر این کتاب این است که: «آیاتی مکرر دارد» با تکراری شوقانگیز (مَثانِیَ).
ج4، ص222
این تعبیر ممکن است اشاره به تکرار مباحث مختلف داستانها، سرگذشتها، مواعظ و اندرزها بوده باشد، اما تکراری که هرگز ملالتآور نیست، بلکه شوق انگیز است و نشاط آفرین، و این یکی از اصول مهم فصاحت است.
بعد از این توصیف به آخرین ویژگی قرآن در این بحث یعنی مسأله نفوذ عمیق و فوق العاده آن پرداخته، میگوید: «از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان میترسند میافتد برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا میشود» (تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکْرِ اللَّهِ).
چه ترسیم جالب و زیبائی از نفوذ عجیب آیات قرآن در دلهای آماده، نخست در آن خوف و ترسی ایجاد میکند، خوفی که مایه بیداری و آغاز حرکت است، و ترسی که انسان را متوجه مسؤولیتهای مختلفش میسازد.
در مرحله بعد حالت نرمش و پذیرش سخن حق به او میبخشد و به دنبال آن آرامش مییابد.
در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل شده که فرمود: «هنگامی که بدن بندهای از خوف خدا لرزان شود گناهش فرو میریزد همان گونه که برگ خشک از درختان».
در پایان آیه، بعد از بیان این اوصاف میگوید: «این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی میکند» (ذلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ).
درست است که قرآن برای هدایت همگان نازل شده اما تنها حق طلبان و حقیقت جویان و پرهیزگاران از نور هدایتش بهره میگیرند، و آنها که تاریکی تعصب و لجاجت بر روح آنها حکم فرماست نه تنها بهرهای از آن نمیگیرند، بلکه بر اثر عناد و دشمنی بر ضلالتشان افزوده میشود.
لذا در دنبال این سخن میفرماید: «و هر کس را خداوند گمراه سازد راهنمائی برای او نخواهد بود» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ).
ضلالتی که پایههای آن به دست خود او گذارده شده، و زیر بنایش بوسیله اعمال نادرستشان استحکام یافته، و به همین دلیل کمترین منافاتی با اصل اختیار و آزادی اراده انسانها ندارد.
ج4، ص223
نکته های آیه
۱ – خداوند، بهترین سخن را براى مردم نازل فرموده است. (اللّه نزّل أحسن الحدیث)
۲ – قرآن، حاوى بهترین سخن درباره دین و هدایت مردمان (اللّه نزّل أحسن الحدیث) مقصود از «أحسن الحدیث» قرآن کریم است و چون موضوع کتاب هاى آسمانى، دین و هدایت مردمان مى باشد، قهراً بهترین بودن قرآن در رابطه با موضوع خودش خواهد بود.
۳ – قرآن، بهترین کتاب آسمانى در مقایسه با دیگر کتاب هاى آسمانى (اللّه نزّل أحسن الحدیث) بهترین بودن قرآن، ممکن است در مقایسه با دیگر کتاب هاى آسمانى سنجیده شده باشد.
۴ – کتابت آیات قرآن و تدوین آن، پس از نزول آن بر پیامبر(ص) (اللّه نزّل أحسن الحدیث کتبًا) اطلاق کتاب (نوشته و نگارش یافته) بر قرآن یا بدان جهت بوده که آیه هاى آن پس از نزول نوشته مى شد و یا توصیه اى است از جانب خداوند که باید به صورت نوشته در آید. هر دو احتمال گویاى برداشت یاد شده است.
۵ – شباهت، هماهنگى و انسجام مطالب، از اوصاف قرآن (کتبًا متشبهًا) «متشابهاً» صفت براى «کتاباً» است و مقصود از «مشابهت» هماهنگى وانسجام مطالب قرآن است که هیچ گونه اختلاف و تضاد و تناقض در آنها وجود ندارد.
۶ – تکرار مطالب و مسائل، از اوصاف قرآن (کتبًا متشبهًا مثانى) «مثنى» (جمع «مثانى») به معناى مکرر است و مقصود از آن تکرار شدن بسیارى از مسائل و مطالب قرآن (همچون داستان ها و…) به مناسبت هاى مختلف و به اقتضاى نیازهایى بود که پیش مى آمد.
۷ – مطالب و مسائل قرآن – در عین تکرار شدن آنها – برخوردار از مشابهت، هماهنگى و انسجام و به دور از هرگونه اختلاف، تناقض و تضاد (متشبهًا مثانى) برداشت بالا مبتنى بر این دیدگاه است که نصب «مثانى»، به خاطر تمییز بودن براى «متشبهاً»باشد; یعنى، «متشابهة مثانیة» (تکرارهایش، مشابه و هماهنگ باهم هستند).
۸ – تأثیر عمیق و لرزه انداز قرآن، بر اهل خشیت و خداترسان (کتبًا … تقشعرّ منه جلود الذین یخشون ربّهم)
۹ – اثرپذیرى عمیق و لرزه انداز قرآن، نشانه وجود روح خشیت و خداترسى در انسان (کتبًا … تقشعرّ منه جلود الذین یخشون ربّهم) وقتى تأثیرگذارى عمیق قرآن اختصاص به اهل خشیت داشته باشد (الذین یخشون ربّهم)، استفاده مى شود که هر کس از قرآن تأثیرپذیرفت و به لرزه درآمده، اهل خشیت خواهد بود.
۱۰ – تأثیرگذارى عمیق و لرزه انداز دل هاى آماده، از اوصاف کتاب آسمانى قرآن (کتبًا … تقشعرّ منه جلود الذین یخشون ربّهم) جمله «تقشعرّ منه جلود…» صفت براى «کتاب» است.
۱۱ – تأثیر آرامش بخش و سرورآفرین قرآن، در اهل خشیت و خداترسان (ثمّ تلین جلودهم و قلوبهم إلى ذکر اللّه) نرم شدن پوست ها و قلب ها (تلین جلودهم و قلوبهم)، کنایه از آرامش یافتن و سرور است. این مطلب در مقابل ترس و ناراحتى است که موجب لرزش پوست ها (اندام) و اضطراب دل ها مى باشد.
۱۲ – تأثیرگذارى قرآن، در گرو وجود زمینه هاى لازم و دل آماده است. (تقشعرّ منه جلود الذین یخشون ربّهم ثمّ تلین جلودهم و قلوبهم إلى ذکر اللّه) این که خداوند فرمود: قرآن، لرزه به اندام اهل خشیت مى اندازد و در خداترسان اثر عمیق مى گذارد، مى تواند بیانگر این حقیقت باشد که قرآن در کسانى اثر مى گذارد که زمینه آن را داشته باشند و دلشان آماده پذیرش سخن حق باشد.
۱۳ – یاد خدا، آرام بخش جان ها و سرور قلب ها است. (ثمّ تلین جلودهم و قلوبهم إلى ذکر اللّه)
۱۴ – پدید آوردن حالت «خوف و رجا»، «ترس و آرامش» و «بیم و امید» در انسان، از آثار قرآن است. (کتبًا … تقشعرّ منه جلود الذین یخشون ربّهم ثمّ تلین جلودهم و قلوبهم إلى ذکر اللّه) لرزش یا آرامش اندام و قلب، از آثار توجه به قرآن کریم است و این دو نشانه وجود دو حالت خوف و رجا در انسان است.
۱۵ – قرآن، کتاب هدایت است. (کتبًا … ذلک هدى اللّه یهدى به)
۱۶ – هدایت پذیرى از قرآن، در گرو مشیت و خواست خداوند است. (کتبًا … ذلک هدى اللّه یهدى به من یشاء)
۱۷ – اهل خشیت و خداترسان، بهره مند از هدایت الهى (کتبًا … تقشعرّ منه جلود الذین یخشون ربّهم … ذلک هدى اللّه یهدى به من یشاء) از این که خداوند اهل خشیت را، کسانى معرفى کرد که تحت تأثیر قرآن قرار مى گیرند، به دست مى آید که یکى از مصادیق مورد نظر از «یهدى به من یشاء» همین گروه مى باشد.
۱۸ – گمراه شده الهى، براى همیشه از هدایت محروم است. (و من یضلل اللّه فما له من هاد)
۱۹ – سنگدلان غافل از خدا، محروم از هدایت اند. (فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه … و من یضلل اللّه فما له من هاد) مقصود از «من یضلل اللّه…» همان سنگدلان از خدا غافل هستند که در آیه قبل، از آن سخن به میان آمد (فویل للقاسیة قلوبهم من ذکر اللّه…).
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
الباقر (علیه السلام)- إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ ذَکْوَانُ أَجْرَدُ لَا یَحْتَمِلُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ أَمَّا الصَّعْبُ فَهُوَ الَّذِی لَمْ یُرْکَبْ بَعْدُ وَ أَمَّا الْمُسْتَصْعَبُ فَهُوَ الَّذِی یَهْرُبُ مِنْهُ إِذَا رَأَی وَ أَمَّا الذَّکْوَانُ فَهُوَ ذَکَاءُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَمَّا الْأَجْرَدُ فَهُوَ الَّذِی لَا یَتَعَلَّقُ بِهِ شَیْءٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ فَأَحْسَنُ الْحَدِیثِ حَدِیثُنَا لَا یَحْتَمِلُ أَحَدٌ مِنَ الْخَلَائِقِ أَمْرَهُ بِکَمَالِهِ حَتَّی یَحُدَّهُ لِأَنَّ مَنْ حَدَّ شَیْئاً فَهُوَ أَکْبَرُ مِنْهُ.
امام باقر (علیه السلام)- [فهم] سخن ما مشکل و دشوار است و کلام ما شیوا و پاکیزه و باطراوت است که حتّی هیچ فرشتهی مقرّب و پیامبر فرستادهشده و مؤمنی که خداوند قلبش را از لحاظ قدرت ایمانش سنجیده باشد، تحمّل پذیرش و فهم آن را ندارد. معنای «صعب» (مشکل) آن است که فراتر از آن چیزی نباشد و «مستعصب» (دشوار) آن است که آنقدر شگفتآور است که با دیدن آن، از آن بگریزند، «ذکوان» (شیوا) اشاره به هوش و ذکاوت مؤمن دارد [که کلام ما زیرکانه است] و «اجرد» (باطراوت) اشاره به چیزی دارد که مستقل است و به قبل و بعد خود وابسته نیست که اشاره به همان کلام الهی است که فرمود: اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحَدِیثِ که [منظور از] بهترین سخن، سخن ما است که احدی از مخلوقات، آن را بهصورت تمام و کمال نمیتواند تحمّل کند (به دوش بکشد) مگر اینکه آن را حدّ بزند [و بخشی از آن را بشناسد] و اگر کسی بتواند به چیزی حدّ بزند، معنایش آن است که آن چیز بزرگتر از آن حدّ نیز بوده [و او نتوانسته آن را درک کند].
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۱۸
بحارالأنوار، ج۲، ص۱۹۴/ بصایرالدرجات، ص۲۴
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- إِنَّ اللَّهَ اسْتَبْطَأَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ فَعَاتَبَهُمْ عَلَی رَأْسِ ثَلَاثَ عَشْرَهًَْ سَنَهًًْ مِنْ نُزُولِ الْقُرْآنِ بِهَذِهِ الْآیَهًِْ.
ابنعبّاس ( خداوند دلهای مؤمنین را کاهل و اهل کوتاهی [در طی مراحل عالیهی ایمان] شمرد لذا پس از سیزده سال از نزول قرآن آنها را با این آیه سرزنش کرد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۲۰
بحارالأنوار، ج۹، ص۱۶۱
به لرزه افتادن
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِذَا اقْشَعَرَّ جِلْدُ الْعَبْدِ مِنْ خَشْیَهًِْ اللَّهِ تَحَاتَّتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ کَمَا تَتَحَاتُّ عَنِ الشَّجَرَهًِْ الْیَابِسَهًِْ وَرَقُهَا.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هنگامیکه بندهای از خوف خدا لرزه بر اندامش افتد تمام گناهانش همانند ریزش برگهای یک درخت خشکیده فرو میریزد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۲۰
بحارالأنوار، ج۶۷، ص۳۴۶/ نورالثقلین
الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قُلْت: إِنَ قَوْماً إِذَا ذَکَرُوا شَیْئاً مِنَ الْقُرْآنِ أَوْ حَدَّ ثَوَابِهِ صَعِقَ أَحَدُهُمْ حَتَّی یَرَی أَنَّ أَحَدَهُمْ لَوْ قُطِعَتْ یَدَاهُ وَ رِجْلَاهُ لَمْ یَشْعُرْ بِذَلِکَ، فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ ذَاکَ مِنَ الشَّیْطَانِ، مَا بِهَذَا نُعِتُوا، إِنَّمَا هُوَ اللِّینُ وَ الرِّقَّهًُْ وَ الدَّمْعَهًُْ وَ الْوَجَل.
امام باقر (علیه السلام)- جابر گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «گروهی از مردم هرگاه اندکی از قرآن را به یاد آورند یا برایشان از آن سخنی گفته شود، چنان مدهوش میشود که پندارند اگر دست و پایش قطع شود، هیچ آن را احساس نمیکند». ایشان فرمود: «پاک و منزّه است خدا! این کار از جانب شیطان است، آنان [مؤمنان در قرآن] چنین وصف نشدهاند، بلکه به نرم دلی و دلسوزی و اشک و بیم وصف شدهاند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۲۰
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141